حباب
نویسه گردانی:
ḤBAB
حباب . [ ح َ ] (اِخ ) ابن یحیی کوفی . شیخ طوسی در رجال او را در عداد اصحاب صادق (ع ) شمرده ، وظاهراً امامی است ، لیکن حال وی مجهولست . (تنقیح المقال ج 1 ص 250). و رجوع به لسان المیزان ج 2 ص 165 شود.
واژه های همانند
۴۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۳ ثانیه
حباب . [ ح َ] (اِخ ) ابن صالح واسطی . رجوع به حباب واسطی شود.
حباب . [ ح َ ] (اِخ ) ابن عامربن کعب تیمی . از تیم اللات و از شیعه ٔ کوفه بود و با مسلم بن عقیل بیعت کرد و چون مسلم گرفتار شد او نزد قوم خو...
حباب . [ ح َ ] (اِخ ) ابن عبد فزاری . بغوی او را در عداد صحابه شمرده . او و ابراهیم حربی از طریق عبداﷲبن حاجب نقل حدیث کنند. وقتی نزد پیغمب...
حباب . [ ح َ ] (اِخ ) ابن عمرو الانصاری ، صحابی ، برادر ابوالیسر و پدر عبدالرحمان است . در زمان پیغمبر وفات یافت ، زن او مادر عبدالرحمان کنیز بو...
حباب . [ ح َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن ابی سلول . از صحابه است . (قاموس الاعلام ترکی ).
حباب . [ ح َ ] (اِخ ) ابن عمیر سلمی ذکوانی . وثیمة او را در کتاب الردة یاد کرده و وصیت او را به بنی حنیفه مبنی بر ملازمت اسلام نقل کرده و خ...
حباب . [ ح َ ] (اِخ ) ابن فضاله ٔ ذهلی یمامی حنفی . او به بصره شد و انس بن مالک رادر آنجا بدید و چون درباره ٔ سفر هند با وی مشورت کرد انس ب...
حباب . [ ح َ ] (اِخ ) ابن قیظی الانصاری اشهلی .صحابی است و در غزوه ٔ بدر شهید شد. موسی بن عقبه و ابن اسحاق و ابن ماکولا او را در شمار درک کنن...
حباب . [ ح َ ] (اِخ ) ابن محمد ثقفی . شیخ طوسی در رجال او را در عداد اصحاب صادق (ع ) شمرده گوید: کوفی بود، و ظاهر این سخن آنست که امامی ب...
حباب . [ ح َ ] (اِخ ) ابن منذربن جموح بن زیدبن حرام بن کعب بن غنم بن کعب بن سلمه ٔ انصاری خزرجی سلمی . ابن سعد گوید: کنیت او ابوعمرو بود و ...