اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

حرمان

نویسه گردانی: ḤRMAN
حرمان . [ ح ِ ] (ع اِمص ) نومیدی . ناامیدی . نمیدی . حرفة. محرومی . قنوط. یأس . || بی بهرگی . حُرف . بی نصیبی : گویند آفت ملک شش چیز است اول حرمان ... (کلیله و دمنه ). حرمان آن است که نیکخواهان را از خود محروم گرداند. (کلیله و دمنه ).
آدم از او به برقع همت سپیدروی
شیطان از او به سیلی حرمان سیه قفا.

خاقانی .


تو خورشیدی و من در این عصر
افسرده به سردسیر حرمان .

خاقانی .


ای بس شه پیل افکن کافکند به شه پیلی
شطرنجی تقدیرش در ماتگه حرمان .

خاقانی .


و سیاحان بیابان حرمان ... (سندبادنامه ص 6).
مهتری در قبول فرمانست
ترک فرمان دلیل حرمانست .

سعدی (گلستان ).


لبت شکّر به مستان داده ، چشمت می به می خواران
منم کز غایت حرمان نه با آنم نه با اینم .

حافظ.


- در ششدر حرمان افتادن ؛ در بن بست نامرادی گیر کردن .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
حرمان . [ ح ِ ] (ع مص ) بی روزی کردن . (زوزنی ) (دهار) (تاج المصادر بیهقی ) (ترجمان عادل ). بازداشتن . منع کردن . بی بهره کردن . بی بهرگی . ناامی...
حرمان . [ ح َ رَ ] (اِخ ) تثنیه ٔ حَرَم . مکه و مدینه . حرمین . دو حرم . || دو وادی است که آب هر دو در بطن لیث در یمن ریزد. (معجم البلدان )...
حرمان . [ ح ِ ] (اِخ ) حصنی است به یمن نزدیک دملوه .
حرمان . [ ] (اِخ ) از دیه های خوی . (تاریخ قم ص 141).
باعث پریشانی نگردد عشق می‌ورزم و امید که این فن شریف چون هنرهای دگر موجب حرمان نشود حافظ
هرمان . [ هََ رَ ] (اِخ ) قلعه ای است در حدود مصر. (برهان ). || پادشاهی بوده است در یونان . (برهان ). مؤلف سراج اللغات نویسد: غلط محض است ...
هرمان . [ هَُ ] (ع اِ) خرد و هوش . (منتهی الارب ). عقل . گویند: ماله هرمان . (اقرب الموارد).
هرمان اته . [ هَِ اِ ت ِ ] (اِخ ) ۞ خاورشناس نامی آلمانی . در 13 فوریه 1844 م . در اشترالزوند ۞ به دنیا آمد و در دانشگاههای گرایتزوالد ۞ و...
هرمان ملویل (به انگلیسی: Herman Melville)‏، (۱ اوت ۱۸۱۹ - ۲۸ سپتامبر ۱۸۹۱)، رمان‌نویس، شاعر و نویسنده داستان‌های کوتاه آمریکایی است. آثار او در زمان ح...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
حسین محمدزاده
۱۳۹۱/۰۹/۲۵ Iran
1
6

حاصلی از هنر عشق تو جز حرمان نیست آه از این درد که جز مرگ منش درمان نیست. هوشنگ ابتهاج


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.