حرمان
نویسه گردانی:
ḤRMAN
حرمان . [ ] (اِخ ) از دیه های خوی . (تاریخ قم ص 141).
واژه های همانند
۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۱ ثانیه
حرمان . [ ح ِ ] (ع مص ) بی روزی کردن . (زوزنی ) (دهار) (تاج المصادر بیهقی ) (ترجمان عادل ). بازداشتن . منع کردن . بی بهره کردن . بی بهرگی . ناامی...
حرمان . [ ح ِ ] (ع اِمص ) نومیدی . ناامیدی . نمیدی . حرفة. محرومی . قنوط. یأس . || بی بهرگی . حُرف . بی نصیبی : گویند آفت ملک شش چیز است اول...
حرمان . [ ح َ رَ ] (اِخ ) تثنیه ٔ حَرَم . مکه و مدینه . حرمین . دو حرم . || دو وادی است که آب هر دو در بطن لیث در یمن ریزد. (معجم البلدان )...
حرمان . [ ح ِ ] (اِخ ) حصنی است به یمن نزدیک دملوه .
باعث پریشانی نگردد
عشق میورزم و امید که این فن شریف
چون هنرهای دگر موجب حرمان نشود
حافظ
هرمان . [ هََ رَ ] (اِخ ) قلعه ای است در حدود مصر. (برهان ). || پادشاهی بوده است در یونان . (برهان ). مؤلف سراج اللغات نویسد: غلط محض است ...
هرمان . [ هَُ ] (ع اِ) خرد و هوش . (منتهی الارب ). عقل . گویند: ماله هرمان . (اقرب الموارد).
هرمان اته . [ هَِ اِ ت ِ ] (اِخ ) ۞ خاورشناس نامی آلمانی . در 13 فوریه 1844 م . در اشترالزوند ۞ به دنیا آمد و در دانشگاههای گرایتزوالد ۞ و...
هرمان ملویل (به انگلیسی: Herman Melville)، (۱ اوت ۱۸۱۹ - ۲۸ سپتامبر ۱۸۹۱)، رماننویس، شاعر و نویسنده داستانهای کوتاه آمریکایی است. آثار او در زمان ح...