حسن
نویسه گردانی:
ḤSN
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن عجلان بن رمیثه بن ابونمی شریف حسنی . امیر مکه متولد به مکه (775 هَ . ق . / 1373 م .). و درگذشته در مصر (829 هَ . ق . / 1426 م .). از طرف امیر مصر در 798 هَ . ق . حاکم مکه شد و در 811 هَ . ق . نائب السلطنه ٔ حجاز شد و در 828 هَ . ق . به مصر رفت و در آنجا درگذشت . (اعلام زرکلی چ 1 ص 229).
واژه های همانند
۱,۷۲۲ مورد، زمان جستجو: ۱.۶۰ ثانیه
پهلوان حسن دامغانی . [ پ َ ل َ ح َ س َ ن ِ ] (اِخ ) نام پادشاه یازدهم از خاندان سربداران است (762 - 766 هَ . ق .). و این خاندان یکی از خاندا...
امام زاده حسن بابا. [ اِ دَ / دِ ح َ س َ ] (اِخ )محلی است در جنوب مرو شاه جهان . (یادداشت مؤلف ).
ابوبکربن حسن بن علی . [ اَ بو ب َ رِ ن ِ ح َ س َ ن ِ ن ِ ع َ] (اِخ ) ابن ابیطالب علیه السلام . او در کربلا در خدمت عم ّ خویش حسین بن علی سلام ا...
قاضی اختیارالدین حسن . [ اِ رُدْ دی ح َ س َ ] (اِخ ) ولد قاضی غیاث الدین تربتی است و بوفور فضائل و کمالات از سایرقضات ممتاز بود. در اوقات جو...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
ابراهیم بن عبداﷲبن حسن . [ اِ م ِ ن ِ ع َ دِل ْ لا هَِ ن ِح َ س َ ] (اِخ ) شاعری قلیل الشعر است . (ابن الندیم ).
ابن حسن الملیح الوراق . [ اِ ن ُ ح َس َ نِل ْ م َ حِل ْ وَرْ را ] (اِخ ) او کتابت مصحف نیزمیکرده است در نیمه اول مائه ٔ چهارم . (ابن الندیم ).
علاءالدین محمد پسر جلال الدین حسن حکومت۶۱۸ الی ۶۵۳ ه.ق از سال۶۴۵ ه.ق به بعد دیگر دوره نزول اسماعیلیان شروع می شود و آنکس که ابتدای نزول و بالاخره سقوط...
ابوجعفر محمد بن محمد بن حسن طوسی (۵۷۹ - ۶۵۳ ه) (۱۲۰۱-۱۲۷۴ م ) شاعر،[۵] همهچیزدان،[۶] فیلسوف، متکلم، فقیه، ستارهشناس، اندیشمند،[۷] ریاضیدان، منجم، پز...
یوهانس لئو آفریقانوس (متولد الحسن محمد الوزان الفاسی، عربی: الحسن محمد الوزان الفاسی؛ حدود 1494 - حدود 1554) یک دیپلمات و نویسنده اندلسی بود که بیشت...