حصاب
نویسه گردانی:
ḤṢAB
حصاب . [ ح َ ] (اِخ ) موضعی است به منی که از آنجا رمی جمره کنند. و آن را بنام محصب نیز نامند. یوم الحصاب ؛ روزی است که در شعر بدان اشارت شده است . (معجم البلدان ).
واژه های همانند
۹۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۷۵ ثانیه
حساب بستن .[ ح ِ ب َ ت َ ] (مص مرکب ) قطع کردن حساب جاری . بستن حساب جاری یا حساب پس انداز در بانک . (اصطلاح بانکی ).
حساب جاری . [ ح ِ ب ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) حسابی که در بانکها به نام اشخاص باز میگردد و شرایط نقل و انتقال وجوه سپرده در این حساب آس...
حساب جستن . [ ح ِ ج ُ ت َ ] (مص مرکب ) حساب خواستن . حساب کشیدن : ز روی عدالت بجوید ز هرکس حساب و کتاب طوامیر و دفتر.رجائی اصفهانی (از ارمغ...
حساب دادن . [ ح ِ دَ ] (مص مرکب ) پس دادن حساب . حساب پس دادن . حساب کردن : اگرچه دورم از آن بزم میتوانم دادحساب خنده ٔ گل با شمار گریه...
حساب تراشی . [ ح ِ ت َ ] (حامص مرکب ) عمل حساب تراش .
حساب بردن . [ ح ِ ب ُ دَ ] (مص مرکب ) هراس داشتن از... از فرمان کسی سرپیچی نکردن و نتوانستن . رعب داشتن از... ملاحظه کردن از... : ناظم مد...
حساب خطئین . [ ح ِ ب ِ خ َ طَ ءَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) بیرونی در پاسخ به این که حساب خطائین چیست ؟گوید: بدین شمار آن چیز را که خواهد ...
حساب فرائض . [ ح ِ ب ِ ف َ ءِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) بخشی از علم حساب نزد مسلمانان است که قوانین تقسیم ترکه ٔ مردگان در آن جمع است و ...
حساب هوائی . [ ح ِ ب ِ هََ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب )بخشی از علم حساب نزد مسلمانان بدین نام خوانده شده است ، و در آن بدون استفاده از کاغذ و...
حساب سوخته . [ ح ِ ت َ ] (ن مف مرکب ) حساب که مدتی از آن گذشته باشد یا بستانکاریی که به علتی قابل مطالبه نباشد.