اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

حقه

نویسه گردانی: ḤQH
حقه . [ ح ِق ْ ق َ ] (ع مص ) حق . در سال چهارم پا نهادن شتربچه . (منتهی الارب ). || پانهادگی شتربچه در سال چهارم . || (اِ) شترماده ٔ سه ساله ٔ در چهارم شده . شتربچه ٔ سه ساله که پا در چهار گذاشته باشد. ماده شتر بچهار سال درآمده . مایه ٔ سه ساله ٔ بچهار درآمده . ج ، حقاق . صاحب کشاف اصطلاحات الفنون گوید: بکسر حاء حطی ، در لغت ، شتر چهارساله را نامند و در شریعت سه ساله منظور شده ، چنانکه در پاره ای از کتب فقهیه ذکر کرده اند. لکن در عامه ٔ کتب لغت وفقه نوشته اند که حقه بچه ٔ شتریست که از سه سالگی تا انتهای چهارسالگی رسیده و مورد استفاده واقع گردد چه در این سن شتر استحقاق سواری و برداشتن بار پیدا کند. و حقه مؤنث حق است و جمع آن حقایق آمده ، چنانکه در جامعالرموز در کتاب زکوة مذکور است . ج ، حقایق . (مهذب الاسماء). || حق واجب . (منتهی الارب ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
حقه . [ ح ُق ْ ق َ / ق ِ ] (از ع ، اِ) تحریفی از اوقیه و وقیة. || دراهواز مساوی است با 280 مثقال ، و چهل حقه یک هندروت است . || امروز در عر...
حقه . [ ح َ ق َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ییلاق بخش حومه ٔ شهرستان سنندج .واقع در 51هزارگزی شمال خاوری سنندج و 5هزارگزی سراب سوره . ناحیه...
حقه گر. [ ح ُق ْ ق َ / ق ِ گ َ ] (ص مرکب ) حقاق . آنکه حقه سازد. حقه ساز. خراط.
هم حقه . [ هََ ح ُق ْ ق َ / ق ِ ] (ص مرکب ) دو چیز که در یک ظرف یا قوطی قرار داده شوند. || به کنایه ، دو تن که همنشین و همخانه شوند : مرا ب...
حقه باز. [ ح ُق ْ ق َ / ق ِ ] (نف مرکب ) تردست و مشعبدی که چیزها زیر حقه ها نهد و چون برگیرد نهاده ها برجای نبود و ناپدید شده باشد یا چیزی در ...
حقه بازی . [ ح ُق ْ ق َ / ق ِ ] (حامص مرکب ) عمل حقه باز. نیرنگ . نیرنج . آرنگ . شعبده .تردستی . جنقولک بازی . سوس گری . چشم بندی : کند چشمشان ا...
حقه زدن . [ ح ُق ْ ق َ / ق ِ زَ دَ ] (مص مرکب ) حقه زدن بکسی . گول کردن او. او را فریفتن : هزار حقه میزند؛ هزار نیرنگ و فریب و مکر دارد.
حقه ٔ سبز. [ ح ُق ْ ق َ / ق ِ ی ِ س َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از آسمان است . (برهان ). حقه ٔ مینا.
حقه ٔ مینا. [ ح ُق ْ ق َ / ق ِ ی ِ ] (ترکیب اضافی ،اِ مرکب ) کنایه از آسمان است . (برهان ). حقه ٔ سبز.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
« قبلی صفحه ۱ از ۲ ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.