اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

حل

نویسه گردانی: ḤL
حل . [ ح ِل ل ] (ع ص ، اِ) آنچه بیرون حرم است . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (غیاث ) (آنندراج ).
- اشهر حل ؛ مقابل ِ اشهر حرم . ماههای حلال . مقابل ِ ماههای حرام .
|| مرد بیرون آمده از احرام . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (غیاث ) (آنندراج ). آنکه از حرم بیرون آید. (مهذب الاسماء). || حلال . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ترجمان عادل ). نقیض حرام . (منتهی الارب ) (غیاث ). جواز. سوغ . روایی . (نصاب ). روا. بحل :
کس را بقصاص من مگیرید
کز من بحل است قاتل من .

سعدی .


|| نشانه . (منتهی الارب ) (غیاث ). هدف . || فرودآمده . (ترجمان عادل ). || گشایش سوگند بکفاره و استثناء. (منتهی الارب ) (غیاث ): گویند: یا حالف اذکر حلا. (منتهی الارب ). || وقت احلال یعنی وقت بیرون شدن از احرام . گویند: فعله فی حله و حرمه ؛ ای وقت احلاله و احرامه . (منتهی الارب ). || (مص ) بیرون آمدن از احرام . (غیاث ). || حلال شدن . (منتهی الارب ) (غیاث ) (دهار) (تاج المصادر بیهقی ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
« قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.