خاب
نویسه گردانی:
ḴAB
خاب . (ص ) بازپس افکنده را گویند و در عربی بی بهره شده باشد. (برهان ). || (اِ) نوم و خواب . (ناظم الاطباء).
واژه های همانند
۱۵۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
جامه ٔ خواب . [ م َ / م ِ ی ِ خوا / خا ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) جامه خواب . رختخواب . (آنندراج ). بستر. رختخواب . (ناظم الاطباء). فراش . وثاب . مج...
پیر بی خواب . [ رِ خوا / خا ] (اِخ ) گویا مرشدی یعنی پیشوای طریقتی و شیخی از شیوخ صوفیه بوده است که هیچ نمی خفته است . پیری افسانه ای که ...
خورد و خواب . [ خوَرْ / خُرْ دُ خوا / خا ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) خور و خواب . عمل خوردن و خوابیدن : شه آن به بر دانش آرد شتاب نباید که بفْر...
خواب و خور. [ خوا / خا ب ُ خوَ / خُرْ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) خواب و خوراک . (یادداشت مؤلف ). کنایه از راحتی و بی خیالی و تنبلی : خواب و خ...
خواب یافتن . [ خوا / خات َ ] (مص مرکب ) خوابیدن . بخواب شدن . در خواب شدن .
خواب نوشین . [ خوا / خا ب ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) خواب شیرین . خواب خوش . خواب راحت . (از ناظم الاطباء) (یادداشت مؤلف ) : چون درآمد ز خوا...
خواب نبردن . [ خوا / خا ن َ ب ُ دَ] (مص مرکب ) خواب نرفتن . بخواب نشدن . خواب نکردن .
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
خواب مصنوعی (خواب هیپنوز). بوسیله هیپنوتیزم ایجاد می‌شود و در حالتی است که ذهن نقاد و پرخاشگر به کنار گذاشته شده و در این شرایط افکار و تلقینات لازم...