اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خاب

نویسه گردانی: ḴAB
خاب . (ص ) بازپس افکنده را گویند و در عربی بی بهره شده باشد. (برهان ). || (اِ) نوم و خواب . (ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۵۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۴ ثانیه
با سلام و عرض ادب بنا بر بعضی قرائن "رختخواب" در اصل "رخوت خواب" (به کسر تاء) بوده که بنده یک نمونه از استعمال آن را در یک تابلوی نقاشی ملاحظه کرده ا...
خوابگردی (به انگلیسی: somnambulism) قدم زدن و انجام دادن کارهایی به صورت نیمه خودکار در ضمن خواب است بی آنکه شخص در بیداری آنچه را انجام داده به یاد آ...
خور و خواب . [ خوَ / خ ُ رُ خوا / خا ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) عمل خوردن و خوابیدن . کنایه از راحت و آسایش است . (یادداشت بخط مؤلف ) : اگر همی...
خواب ربائی . [ خوا / خارُ ] (حامص مرکب ) مانعخواب شدگی . ازبین بردگی خواب .
خواب رفتگی . [ خوا / خا رَ ت َ / ت ِ ] (حامص مرکب ) بیحسی . خدارت . (ناظم الاطباء). خَدَر. (یادداشت بخط مؤلف ). چون : خواب رفتگی دست یا پای و جز...
خواب رفتن . [ خوا / خا رَ ت َ ] (مص مرکب ) خدر شدن . (زمخشری ). بیحس شدن . سنگین و خدر شدن عضوی از اعضای تن . (یادداشت بخط مؤلف ).- به خواب...
خواب راحت . [ خوا / خا ب ِ ح َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) خواب آرام . خواب عافیت . خواب امن : به روی بستر گل خواب راحت نیست شبنم رانقاب ا...
خواب چاشت . [ خوا / خا ب ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) خواب ظهر. خواب زوال . (یادداشت مؤلف ).
خواب دادن . [ خوا / خا دَ ] (مص مرکب ) خواب کردن . بخواب بردن . کنایه از فریب دادن : زره برهای از زهر آب داده زره پوشان کین را خواب داده . ...
چاشته خواب .[ ت َ / ت ِ خوا / خا ] (اِ مرکب ) چاشت خواب . خواب چاشت . || به تعبیر، خواب پس از طلوع آفتاب .
« قبلی ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ صفحه ۷ از ۱۶ ۸ ۹ ۱۰ ۱۱ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.