خاب
نویسه گردانی:
ḴAB
خاب . (ص ) بازپس افکنده را گویند و در عربی بی بهره شده باشد. (برهان ). || (اِ) نوم و خواب . (ناظم الاطباء).
واژه های همانند
۱۵۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
سبک خواب . [ س َ ب ُ خوا /خا ] (ص مرکب ) آنکه به آوازی آهسته بیدار شود : خداوند دماغ ِ خشک آوازهای نرم و بویهای اندک زود اندریابد و سبک خوا...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
نیم خواب . [ خوا / خا ] (اِ مرکب ) چرت . غنودگی . (ناظم الاطباء). سنه : لاتأخذه سنة و لا نوم (قرآن 255/2)؛ نگیرد وی را نه نیم خواب و نه خواب...
خواب نما. [ خوا / خا ن ُ / ن َ / ن ِ ] (نف مرکب ) چیزی که بخواب آید. حوادثی یا واقعیتهایی که در خواب برؤیای شخصی می آید. نموده در خواب . ب...
خواب گو. [ خوا / خا ] (نف مرکب ) بازگوکننده ٔ خواب . آنکه خواب خود گوید. آنکه حکایت رؤیای خود کند. (یادداشت مؤلف ). || معبر.خواب گزار. آنک...
خواب جای . [ خوا / خا ] (اِ مرکب ) خوابگاه . اطاق خواب . مَرقَد. (یادداشت بخط مؤلف ) : چو رفتی ز مجلس سوی خوابجای پس از خواب مستی بمجلس میای...
خواب خیز. [ خوا / خا ] (نف مرکب ) برخیزنده ازخواب . از خواب برخاسته . تازه بیدارشده : طبرزد دهم چون شوم خواب خیزطبرخون زنم چون کنم غمزه ت...
خواب دار. [ خوا / خا ] (نف مرکب ) پرزدار مانند مخمل . (ناظم الاطباء). جامه ٔ پرزدار که پود آن مایل به یک جهت است . خوابناک . (یادداشت مؤلف )...
خواب دل . [ خوا / خا ب ِ دِ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) غفلت . (یادداشت مؤلف ).