خاتر
نویسه گردانی:
ḴATR
خاتر. [ ت ِ ] (ع ص ) غدرکننده و فریبنده . (از منتهی الارب ) (آنندراج ).
واژه های همانند
۵۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
خاطر. [ طِ ] (ع اِ)آنچه در دل گذرد. (از منتخب ) (بهار عجم ) (خیابان ) (غیاث اللغات ) (آنندراج ). فکر. اندیشه . ادراک . (ناظم الاطباء). خیال . قری...
خواطر. [ خ َ طِ] (ع اِ) ج ِ خاطر. خاطرها. (منتهی الارب ) (از لسان العرب ) (از تاج العروس ). رجوع به خاطر شود : ... و خواطر بکنه آن نتواند رسید...
خوش خاطر. [ خوَش ْ / خُش ْ طِ ] (ص مرکب ) شادمان . مسرور. خرم . (ناظم الاطباء).
زاد خاطر. [ دِ طِ ] (ترکیب اضافی ، اِمرکب ) زائیده ٔ خاطر. رجوع به زاده ٔ خاطر شود.
بار خاطر. [ رِ طِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) مخل صحبت ، واقف گوید : بار خاطر شدیم یاران راچو ثمر داد نخل یاری ما. (ازآنندراج ).و رجوع به مجموع...
بنه خاطر. [ ب ُ ن َ طِ ] (اِخ ) دهی از دهستان لیراوی بخش دیلم است که در شهرستان بوشهر واقع شده است . دارای 200 تن سکنه است . (از فرهنگ جغر...
گل خاطر. [ گ ُ طِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ذهاب بخش سرپل ذهاب شهرستان قصرشیرین واقع در 9500گزی شمال سرپل ذهاب و 4000گزی خاور راه فرعی...
آسایش خاطر، آسودگی خیال، فکر راحت، فکر آسوده، اطمینان خاطر
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
عقیم خاطر. [ ع َ طِ ] (ص مرکب ) دارای خاطری عقیم . که خاطری جامد دارد. که خاطرش را جولانی نباشد : زین نکته های بکرند آبستنان حسرت مشتی عقی...