اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خسرو

نویسه گردانی: ḴSRW
خسرو. [ خ ُ رَ / رُو ] (اِخ ) ابن حمزه مؤدب . وی از مردم آرم [ عارِ ] طبرستان بود. (یادداشت بخط مؤلف ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۸۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
خسرو. [ خ ُ رَ / رُو ] (اِخ ) او از شاعران قرن نهم هَ . ق . است و در دستگاه ینیچری مستخدم بود و این بیت از اوست :بو دهردهشت ابادک کچوب جام...
خسرو. [ خ ُ رَ / رُو ] (اِخ ) نام یکی از پادشاهان اشکانی و اشک بیست و چهارم است که از 108 یا 110 م . تا 128 یا 130 م . بر ایران حکم راند. ا...
خسرو. [ خ ُ رَ / رُو ] (اِخ ) نام سردار ایرانی است که توانست در زمان بلاش سوم پادشاه پارتی ، سِوِریاتوس حاکم کاپادوکیه را که از گالیها بو...
خسرو. [ خ ُ رَ / رُو ] (اِخ ) وی پادشاه ارمنستان بزمان اردوان آخرین پادشاه پارتی است . او بکمک اردوان بر تخت شاهی ارمنستان نشست عمو یا د...
خسرو. [ خ ُ رَ / رُو ] (اِخ ) [ امیر... ] دهلوی از شاعران پارسی گوی قرن هفتم هَ . ق . است که به هندوستان می زیست . امیرخسرو اصلا ترک نژاد است...
خسرو. [ خ ُ رَ / رُو ] (اِخ ) [ امیر... ] خویش نزدیک امیر محمد یوسف است که از عراق همراه خود آورده و تربیت او کرده و او را مرتبه ٔ فرزندی د...
خسرو. [ خ ُ رَ / رُو ] (اِخ ) [ خواجه ... ] قاضی ملک سمرقند بوده و مدرس مدرسه ٔ میرزا الغ بیک و با وجود فضل و کمال در غایت زهد و تقوی بوده و ...
خسرو. [خ ُ رَ / رُو ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان بهنام پازکی بخش ورامین شهرستان تهران ، واقع در 18 هزارگزی شمال ورامین سر راه شوسه ٔ خراسان...
خسرو. [ خ ُ رَ / رُو ] (اِخ ) ابن اردوان نام یکی از پادشاهان اشکانی است که نام دیگر او خسروبن اشغ است . رجوع به خسروبن اشغ شود.
خسرو. [ خ ُ رَ / رُو ] (اِخ ) ابن اشغ. نام یکی از پادشاهان اشکانی است که دوازده سال بعد از اردوان بن اشغ سلطنت کرد. «تاریخ ایران باستان ...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۸ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.