اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خسروشیرین

نویسه گردانی: ḴSRWŠYRYN
خسروشیرین . [ خ ُ رَ / رُو ] (اِخ ) دهی است از دهستان دز کرد بخش مرکزی شهرستان اقلید، واقع در 80 هزارگزی باختر اقلید دامنه جنوبی کوه آب سیاه ، دامنه ، سردسیر، آب آن از چشمه ، محصول آن غلات و حبوبات ، شغل اهالی زراعت ، راه فرعی است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
خسروشیرین . [ خ ُ رَ / رُو ](اِخ ) نام یکی از کتابهای خمسه ٔ نظامی گنجوی است .
خسروشیرین . [ خ ُ رَ / رُو ] (اِ) نام یکی از آهنگهای موسیقی است .
خسروشیرین . [ خ ُ رَ / رُو ] (اِخ ) نام دیگر قصر شیرین است . رجوع به مجمل التواریخ گلستانه ج 1 ص 148 شود.
خسروشیرین . [ خ ُ رَ / رُو ] (اِخ ) نام قریه ای است هفت فرسنگی بیشتر میانه ٔ شمال و مغرب آسپاس . (از فارسنامه ابن بلخی ).
خسروشیرین . [ خ ُ رَ / رُو ] (اِخ ) نام رودخانه ای است در سرحد چهاردانگه ولایت قشقائی به فارس . آب آن شیرین و گوارا و اصل آن چشمه و در تن...
خسروشیرین . [ خ ُ رَ / رُو ] (اِخ ) نام یکی از اعمال ولایت جوین است . (یادداشت بخط مؤلف ).
خسرو و شیرین منظومه‌ای از نظامی گنجوی است که در آن از لحن باربد سخن رفته‌است. نظامی این منظومه را در چهارچوب‌های زندگی خسرو در بزم شیرین، هنگام فرا...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.