خوان
نویسه گردانی:
ḴWAN
خوان . [ خ ِ / خ ُ ] (معرب ، اِ) معرب خوان فارسی . هرچه بر وی طعام خورند. (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). ج ، اَخْوِنة، خون .
واژه های همانند
۶۲۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۶ ثانیه
درویش خان . [ دَرْ ] (اِخ ) شهرت غلامحسین درویش است . رجوع به درویش (غلامحسین ...) شود.
شرف خان . [ ش َ رَ ] (اِخ ) بدلیسی . او راست : «کتاب تاریخ امرای اکراد و آل عثمان و صفویه تاسال 1005 هَ . ق .» به فارسی . (از یادداشت مؤلف )...
شادی خان . (اِخ ) از فرزندان سلطان علاءالدین محمد شاه خلجی معروف به محمد الاول از خلجیون (اولاد یغریش خلجی ). که در اواخر قرن هفتم و اوایل...
شادی خان . (اِخ ) از خانان دشت قبچاق در حدود سال 808 هَ . ق . رجوع به تاریخ حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 585 شود.
شاهرخ خان . [ رُ ] (اِخ ) پسر اسماعیل خان از نبیره های ولیخان افشار که در زمان سلطنت شاه عباس اول حکومت کرمان را داشت . چون در بلوک زرند ...
زینل خان . [ زِ ن َ ](اِخ ) دهی از دهستان نجف آباد شهرستان بیجار است که 190 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
رستم خان . [ رُ ت َ ] (اِخ ) یا رستم بن جهانگیر یا رستم خان بن جهانگیر. از امرای لر کوچک ، که سمت للگی یکی از دختران شاه طهماسب را با حکومت ...
رباط خان . [ رُ طِ ] (اِخ ) دهی است از بخش طبس شهرستان فردوس دارای 160 تن جمعیت . آب ده از قنات و محصول عمده ٔ آن غلات و چغندر و گاورس ...
رحیم خان . [ رَ ] (اِخ ) دهی از دهستان بهی بخش بوکان شهرستان مهاباد. سکنه ٔ آن 307 تن . آب آن از چشمه . محصولات عمده ٔ آن غلات و توتون و ...
رحیم خان . [ رَ ] (اِخ ) دهی از دهستان بخش پشت آب شهرستان زابل . سکنه ٔ آن 229 تن . آب آن از رودخانه ٔ هیرمند. محصول عمده ٔآنجا غلات می باشد...