خوان
نویسه گردانی:
ḴWAN
خوان . [ خ ِ / خ ُ ] (معرب ، اِ) معرب خوان فارسی . هرچه بر وی طعام خورند. (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). ج ، اَخْوِنة، خون .
واژه های همانند
۶۲۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۸ ثانیه
حاجی بابا خان . (اِخ ) بختیاری . آنگاه که صادق خان برادر کریمخان اصفهان را تصرف کرد حاجی باباخان از طرف علیمردانخان حکومت اصفهان داشت و ...
چم لطفعلی خان . [ چ َ ل ُ ع َ ] (اِخ ) مؤلف مرآت البلدان نویسد: «یکی از قرای کوه کیلویه ٔ فارس میباشد». (از مرآت البلدان ج 4 ص 262).
برج ملاولی خان . [ ب ُ ج ِ م ُل ْ لا وَ ] (اِخ )دهی است از دهستان مرکزی بخش حومه شهرستان بهبهان . سکنه آن 202 تن است . (از فرهنگ جغرافیایی ...
النگ ساری خان . [ اُ ل َ گ ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پساکوه بخش کلات شهرستان دره گز در 70 هزارگزی جنوب خاوری کلات .دره و معتدل است . س...
لُطفعَلی خان زند
دوران واپسین فرمانروای زند
تاجگذاری ۱۱۶۸ تا ۱۱۷۳ خورشیدی
۱۲۰۳ تا ۱۲۰۹ قمری)
زادروز ۱۱۴۸ خورشیدی
زادگاه شیراز
مرگ ۱۱۷۳ خورشیدی...
گونه خان افشار. [ ن ِ ن ِ اَ ] (اِخ ) (امیر...) سرداری بود که زند وکیل به سال 1176 هَ . ق . وی را به اتفاق محمدامین خان گروسی مأمور تسخیر ...
قلنج خان کندی . [ق ِ ل ِ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چهار اویماق بخش قره آغاج شهرستان مراغه ، واقع در 38 هزارگزی جنوب خاوری قره آغاج و ...
غازی خان مهلی . [ ن ِ م َ ] (اِخ ) یا محلی ۞ نام یکی از امرای افغانی . رجوع به تاریخ شاهی تألیف احمد یادگار چ کلکته صص 234 - 238 شود.
صالح خان بیات . [ ل ِ ن ِ ب َ ] (اِخ ) وی بیگلربیگی فارس بود و هنگامی که سیدمحمد فرزند سیدداود پسر دختر شاه سلیمان صفوی در مشهد مدعی سلطنت ...
صادق خان سلطان . [ دِ س ُ ] (اِخ ) وی از ایل جلالوند وعم ّ کرمخان است . هنگامی که محمدخان زند بقصد متفق کردن ایلات وند که در گیلان و کاروا...