گفتگو درباره واژه گزارش تخلف خود کردن نویسه گردانی: ḴWD KRDN خود کردن . [ خوَدْ / خُدْ ک َ دَ ] (مص مرکب ) کار خود بدون مشورت دیگری کردن . عملی که خود شخص انجام دهد : خود کردن و جرم دوستان دیدن رسمی است که در جهان تو آوردی .سعدی (طیبات ). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه واژه معنی خود کردن خود کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) کلاه خود بر سر گذاردن . کنایه از مسلح شدن است . خود جمله کردن خود جمله کردن . [ خوَدْ / خُدْ ج ُ ل َ / ل ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) خود را کسی انگاشتن و بفکر خود کار کردن : چون حاجب ... در این میانه سقط شد پس... نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود