اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

در

نویسه گردانی: DR
در. [ دَ / دِ ] (اِمص ) ریشه ٔ فعل دریدن . (برهان ) (جهانگیری ). حاصل بالمصدر دریدن آمده است . (آنندراج ). || (فعل امر) امر از دریدن به معنی پاره کردن . (از جهانگیری ) (از برهان ). || (نف مرخم ) مخفف درنده . پاره کننده . اما در این معنی همیشه بصورت ترکیب آید:
- اژدردر ؛ پاره کننده ٔ اژدها.
- پرده در ؛ هتاک . مقابل پرده پوش :
دلا پرده تنگست یارم تو باش
ز پرده دران پرده دارم توباش .

نظامی .


رجوع به پرده در شود.
- حیه در ؛ پاره کننده ٔ مار. حیدر. رجوع به حیدر شود.
- صفدر ؛ صف شکن . برهم زننده ٔ صف . رجوع به صفدر شود.
- مردم در ؛ پاره کننده ٔ مردم :
خر باربر به که شیر مردم در.

(گلستان ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۵۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۱ ثانیه
مبانی دین در حکومت ساسانی / دکتر احسان اشراقی شرحی درباره ظهور بنیانگذار دولت ساسانی از کارنامه اردشیر بابکان، بررسی علل شکست دولت اشکانی، تصویرکلی از...
کتیبهٔ کرتیر در کعبه زرتشت در زیر تحریر کتیبه شاپور یکم در کعبه زرتشت نگاشته شده است. در این قسمت کتیبهٔ شاپور در سطح بالاتری از دیوار کنده شده بوده و...
جان در پای کسی افشاندن . [ دَ ی ِ ک َ اَ دَ ](مص مرکب ) جان فدای کسی کردن . جان در پای کسی باختن . (ارمغان آصفی ). رجوع بجان در پای کسی ...
کشور ایران در زمان ساسانیان خصوصا در اواخر آن به چهار رقسمت تقسیم شده بود منطقه جنوبی آن شامل نوزده شهرستان بود که یکی از آنها به گفته کولسنیکف درکتاب...
خر در پیش خانه ٔ خود بستن . [ خ َ دَ ش ِ ن َ / ن ِ ی ِ خَودْ / خُدْ ب َ ت َ ] (مص مرکب ) کنایه از بی غم و فارغ البال بودن . عرض دادن جاه و شأ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
در همة ادوار تاریخی، نوعی هماهنگی و همسازی میان شاخه‌های مختلف فرهنگ و هنر وجود دارد؛ فی‌المثل معماری و مجسمه‌سازی و تئاتر و حکمت اندیشی در یونان قدیم...
این شهر در بر دارنده ی بقایای گسترده ای از یک کاخ اسلامی در تاریخ میانه و یکی از معروفترین آثار تاریخی هنر اسلامی است (بلر،۱۳۸۶: ۳۱۱).محمد اول غالب در...
هشتاد سال از برقراری رابطه رسمی دیپلماتیک بین ایران و ژاپن می‌گذرد. اما از قرن‌ها پیش از آن، ژاپنی‌ها از طریق متون چینی با امپراطوری ایران و فرهنگ و ت...
کار در پا افکندن و انداختن . [ دَ اَ ک َ دَ وَ اَ ت َ ] (مص مرکب ) ۞ کنایه از سخت و دشوار گردانیدن کار. (آنندراج ) : مینداز در پای کار کسی که ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.