گفتگو درباره واژه گزارش تخلف دشت نویسه گردانی: DŠT دشت . [ دُ ] (ص ) بد و زشت . (برهان ). دژ. دش : دشت یاد؛ غیبت . (یادداشت مرحوم دهخدا) : سیامک بدست چنان دشت دیوتبه گشت و ماند انجمن بی خدیو.فردوسی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱۳۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه واژه معنی دشت دشت . [ دَ ] (اِ) صحرا و بیابان . معرب آن دست باشد. (از برهان ). زمین بیابان . (شرفنامه ٔ منیری ). صحرا و بیابان و هامون و زمین هموار و وسیع وبی... دشت دشت . [ دَ ] (اِ) دستلاف . (فرهنگ فارسی معین ). دشن . || پیش مزد. (فرهنگ فارسی معین ). سفته . ربون . (یادداشت مؤلف ). || در تداول عامیانه ،... دشت دشت . [ دَ ] (اِخ ) از قرای اصفهان است . (معجم البلدان ). محله ای است مشهور در اصفهان . (فرهنگ فارسی معین ). قریه ای بود در سپاهان که اصل مو... دشت دشت . [ دَ ](اِخ ) شهرکی است در میان کوهها بین اربل و تبریز، ویاقوت حموی گوید آنرا آبادان و پر خیر و برکت دیدم و اهالی آنجا همگی کُردند. (... دشت دشت . [ دَ ] (اِخ ) یکی از دهستانهای سه گانه ٔ بخش سلوانا از شهرستان ارومیه . موقعیت آن کوهستانی و سردسیر است . آب مزروعی آن از رودخانه ٔ جر... دشت دشت . [ دَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مازول بخش حومه ٔ شهرستان نیشابور. سکنه ٔ آن 304 تن . آب آن از قنات . محصول غلات است . (از فرهنگ جغرا... دشت آب دشت آب . [ دَ ] (اِخ ) از دهستان های بخش بافت شهرستان سیرجان . این دهستان در جنوب بافت واقع است . محصول عمده غلات است . از 27 آبادی بزرگ و... دشت بر دشت بر. [ دَ ب َ ] (اِخ ) دهی از دهستان ارزوئیه ٔ بخش بافت شهرستان سیرجان . سکنه ٔ آن 185 تن . آب آن از قنات و محصول آنجا غلات و حبوب است ... دشت سر دشت سر. [ دَ س َ ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای بخش مرکزی شهرستان آمل است . این دهستان در مشرق شهر آمل طرفین راه شوسه ٔ آمل به بابل واق... نی دشت نی دشت . [ ن َ دَ ] (اِخ ) نام مرتعی است از بخش رامسر شهرستان شهسوار. در 12هزارگزی جنوب غربی رامسر و در منطقه ٔ کوهستانی جنگلی واقع است و آ... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی صفحه ۱ از ۱۴ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود