اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

دل

نویسه گردانی: DL
دل . [ دَل ل ] (ع اِ) ناز. (منتهی الارب ) (دهار). || روش نیکو و سیرت . (منتهی الارب ). حالتی که انسان دارد از سکون و وقار و حسن سیرت . (از اقرب الموارد). || (اِخ ) از اعلام است . (از منتهی الارب ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۲۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۰ ثانیه
دل سوزه . [ دِ زَ / زِ ] (نف مرکب ) دل سوزنده . سوزنده ٔ دل . آنکه دلش بر حال دیگران بسوزد. مشفق . مهربان : اگر کرامت و دلسوزیی کنی ، چه عجب ...
دل ساده . [ دِ دَ /دِ ] (ص مرکب ) ساده دل . دل صاف . بی کینه . (آنندراج ).
دل زنده . [ دِ ل ِ زِ دَ / دِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) دلی که روح و نشاط و عشق دارد : دل زنده هرگز نگردد هلاک تن مرده دل گر بمیرد چه باک .سع...
دل زنده . [ دِ زِ دَ / دِ ] (ص مرکب ) زنده دل . بانشاط. نشیط. سرزنده . شادمان . باروح . مقابل دل مرده . || کنایه از بیداردل و دانادل ، زیرا که ...
دل دردی . [ دِ دَ ] (ص نسبی ) آنکه مبتلی به شکم درد مزمن است . مبطون . (یادداشت مرحوم دهخدا).
دل خیره . [ دِ رَ / رِ ] (ص مرکب ) خیره دل . متعجب . متحیر. سرگردان : هم از کار آن داس دل خیره ۞ ماندبر آن بت بنفرید و زآنجا براند. اسدی .بب...
دل دوری . [ دِ ] (حامص مرکب ) تنفر از یکدیگر. بغضاء : و ألقینا بینهم العداوة و البغضاء... (قرآن 64/5)؛ میان جهودان و ترسایان دشمنی و دل دوری...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
فیلم شجاع‌دل (به انگلیسی: Braveheart) به کارگردانی مل گیبسون، فیلم محصول سال ۱۹۹۵ کمپانی‌های آمریکایی پارامونت پیکچرز و فاکس قرن بیستم است. کارگردا...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.