اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

دور زدن

نویسه گردانی: DWR ZDN
دور زدن . [ دَ / دُو زَ دَ ] (مص مرکب ) گردیدن . چرخیدن . چرخ زدن . طواف . گرد گشتن . گرد گردیدن . چرخ خوردن . (یادداشت مؤلف ). گرد خویش برآمدن . حرکت دورانی کردن . رجوع به دور و دوران و دور کردن شود.
- دور زدن بحثی یا امری درباره ٔ موضوعی یا حالی ؛ درباره ٔ آن حال یا آن موضوع بحث کردن : این بحث در اطراف این موضوع دور می زند. یا این امر ما بین این سه حال دور می زند. (یادداشت مؤلف ).
- دور زدن گردون به کام کسی ؛ بر وفق مراد وی بودن سیر چرخ . برمراد رفتن گردش آسمان :
گردون دون اگر دوسه روزی به کام تو
دوری زندمباش بدان غره زینهار.

حافظ (از آنندراج ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
(کسی را یا چیزی را_فعل متعدی) مانعی را که عبور از آن نیازمند درگیری است از راهی دیگر و بدون مواجهه با آن پشت سر گذاشتن. نقش واسطه ای را عقیم گذاشتن ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.