دور زدن
نویسه گردانی:
DWR ZDN
(کسی را یا چیزی را_فعل متعدی)
مانعی را که عبور از آن نیازمند درگیری است از راهی دیگر و بدون مواجهه با آن پشت سر گذاشتن.
نقش واسطه ای را عقیم گذاشتن
(بازرگانی و تجارت)نقش یک واسطه را در معامله بی اثر کردن و تهیه کالا از راهی نزدیکتر به مبداء با قیمت ارزان تر.
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
دور زدن . [ دَ / دُو زَ دَ ] (مص مرکب ) گردیدن . چرخیدن . چرخ زدن . طواف . گرد گشتن . گرد گردیدن . چرخ خوردن . (یادداشت مؤلف ). گرد خویش برآمدن ...