اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

دیر

نویسه گردانی: DYR
دیر. [ دَ ] (اِخ ) نام محلی است در بصره که آن را نهرالدین گویند و آن قریه ٔ بزرگی است . (از تاج العروس ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۹۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
دیر شبرا. [ دَ رِ ش ُ] (اِخ ) نام دیری در غربیه مصر. (از تاج العروس ).
دیر صوما. [ دَ رِ ] (اِخ ) دیری در نزدیکی ملطیه بر سر کوهی واقع شده و به قلعه ای ماند. (از معجم البلدان ).
دیر سعید. [ دَ رِ س َ ] (اِخ ) در مغرب موصل نزدیک دجله و تل بادع قرار دارد و در این محل به سال 320 هَ . ق . میان مونس خادم و بنی حمدان ن...
دیر سوان . [ دَ رِ ؟ ] (اِخ ) دیری است از دیرهای مصر واقع در جیزه . (از تاج العروس ).
دیر حمیم . [ دَ رِ ح َ ] (اِخ ) نام جائی است در اهواز و در شعر قطری این نام آمده است . (از معجم البلدان ).
دیر خندف . [ دَ رِ خ ِ دِ ] (اِخ ) این دیر در نواحی خوزستان است و خندف ام ولید الیاس بن مضربن نزاربن معدبن عدنان است و اسمش لیلی بنت حل...
دیر سابا. [ دَ رِ ] (اِخ ) قریه ای است در موصل . (از معجم البلدان ).
دیر سابر. [ دَ رِ ب ُ ] (اِخ ) نزدیک بغداد است بین دیهیهای مزرقه و صالحیه . (از معجم البلدان ).
دیر سابر. [ دَ رِ ب ُ] (اِخ ) از نواحی دمشق است که در آن عمربن محمدبن عبداﷲبن زیدبن معاویةبن ابی سفیان اموی که او را ابن ابوالفجار می نا...
دیر سرجس . [ دَ رِ س َ ج ِ ] (اِخ ) یا بَکﱡس بنام دو راهب نجرانی است . شابشتی محل آن را در طیزناباذ میان کوفه و قادسیه ذکر کرده که میان آن...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ صفحه ۵ از ۲۰ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.