دیر
نویسه گردانی:
DYR
دیر. [ دَ ] (اِخ ) نام محلی است در بصره که آن را نهرالدین گویند و آن قریه ٔ بزرگی است . (از تاج العروس ).
واژه های همانند
۱۹۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
دیر ابون . [ دَ رِاَب ْ بو ] (اِخ ) ضبط درست آن ابیون است . واقع در قردی میان جزیره ٔ ابن عمر و قریه ٔ ثمانین نزدیک باسورین دیر مقدسی است ک...
دیر اروی . [ دَ رِ اَرْ وا ] (اِخ ) یاقوت گویدمحل آن را نیافتم اما نام این دیر در اشعار جریر آمده است . و شاید در بادیه باشد. (از معجم البلدا...
دیر اکمن . [دَ رِ اِ م ُ ] (اِخ ) دیری است بالای کوهی نزدیک جودی و شراب آن در خوبی شهرت دارد. (از معجم البلدان ).
دیر أیا. [ دَ رِ اَی ْ یا ] (اِخ ) دیری است در شام و واقدی گوید که ابوقلابه ٔ جرمی در سال 104 هَ. ق . در این دیر درگذشته است . (از معجم الب...
دیر ایوب . [ دَ رِ اَی ْ یو ] (اِخ ) نام قریه ای است به حوران از نواحی دمشق و قبر ایوب نبی در این قریه است . (از معجم البلدان ).
دیر بشوی . [ دَ رِ ؟ ] (اِخ ) یکی از دیرهای مصر است که تاریخ آن قبل از قرن نهم میلادی است . (از الموسوعة العربیه المیسرة).
دیر بصری . [ دَ رِ ب ُ را ] (اِخ ) بصری شهرکی است به حوران و آن قصبه ای از توابع دمشق است و در آن بحیرای راهب که بحضرت رسول بشارت پیغم...
دیربلاض . [ دَ رِ ب َ ] (اِخ ) از توابع حلب مشرف بر عِم ّ است و در آن راهبانی میباشند که کشتزارهائی دارند و دیری مشهور و قدیم است . (از معجم ...
دیر باطا. [ دَ رِ] (اِخ ) واقع است در السن بین موصل و تکریت و هیت ودیر حمار نیز نامیده میشود بین آن و دجله فاصله ای است و آن را دری است ...
دیر حنین . [دَ رِ ح َ ] (اِخ ) نام جایگاهی است از اعمال دمشق گویند یکی از دیه های قنسرین است . (از معجم البلدان ).