عالم دیگر. [ ل َ م ِ گ َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) عالم دگر. جز این جهان . (ناظم الاطباء).
دیگر گردیدن .[ گ َ گ َ دی دَ ] (مص مرکب ) تغییر یافتن . عوض شدن .
بسرای دیگر رفتن . [ ب ِ س َ ی ِ گ َ رَ ت َ ] (مص مرکب ) کنایه از مردن باشد. رجوع به مردن و سرای شود.
پوست دیگر پوشیدن . [ ت ِ گ َ دَ ] (مص مرکب ) کنایه است از تغییرروش دادن . رفتار دیگر کردن : احمد حسن شمایان را نیک می شناسد، باید تا پوست د...
گفتن از ویکیواژه پرش به ناوبریپرش به جستجو فارسی[ویرایش] ریشه لغت[ویرایش] • پهلوی آوایش[ویرایش] • /گُفتَم/ 0:02 مصدر فعل متعدی[ویرایش] گفتن 1. چیزی ...
مدفن موسی و هارون
حضرت موسی و هارون از طرف خدا مامور شدند به جانب کوه هور رهسپار شوند چون به آن مکان رسیدند حضرت هارون وفات یافت و حضرت موسی او ر...
یوزپلنگ آسیایی یا یوزپلنگ ایرانی (نام علمی: Acinonyx jubatus venaticus) یک زیرگونهٔ بهشدت خطر در معرض انقراض از یوزپلنگ است که اکنون تنها چند ده قلاد...