اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ذأت

نویسه گردانی: ḎʼT
ذأت . [ ذَءْت ْ ] (ع مص ) سخت خبه کردن کسی را. سخت خفه کردن ، خَوَه کردن . (تاج المصادر بیهقی ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۳۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
ذات النحیین . [ تُن ْ ن ِ ی َ ی ] (اِخ ) لقب زنی است از تیم اﷲبن ثعلبة. وی در جاهلیت روغن فروختی . روزی خوات بن جبیر انصاری بروغن خریدن ن...
ذات العواسی . [ تُل ْ ع َ ] (اِخ ) کوهی است بنوجعفر را. (المرصع).
ذات العوایم . [ تُل ْ ع َ ی ِ ] (ع اِ مرکب ، ق مرکب ) ج ِ ذات العویم .
ذات القرطین . [ تُل ْ ق ُ طَ ] (اِخ ) لقب ماریة، مادر حرث بن جبلة ابن الحرث و زوجه ٔ جبلةبن الحرث دو ملک از ملوک آل جفنه .
ذات القرنین . [ تُل ْ ق َ ن َ ] (اِخ ) موضعی است قرب مدینةالرسول میان دو کوه خرد.
ذات المحمول . [ تُل ْ م َ ] (ع اِ مرکب ) کبری . کبرای قیاس ۞ . مقابل ذات الموضوع که صغرای قیاس ۞ است .
ذات المزاهیر. [ تُل ْ م َ ] (اِخ ) نام پشته هائی سرخ است به بلاد بنی بکر.
ذات المسطرتین . [ تُل ْ م َ طَ رَ ت َ ] ۞ (ع اِ مرکب ) آلتی قدیم رصد را. ذات الشعاع .
ذات المطامیر. [ تُل ْ م َ ] (اِخ ) شهری است به ثغور شامیة.و در کتاب الفتوح در ایام مهدی و مأمون و معتصم نام او آمده است و نیز در فتوح ذک...
ذات العراقیب . [ تُل ْ ع َ] (اِخ ) صخره ای و بقولی رملی به بلاد عمروبن تمیم .
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.