اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ذرءة

نویسه گردانی: ḎRʼ
ذرءة. [ ذِ ءَ ] (ع اِ) کلمه ای است که عرب بدان میش را برای دوشیدن خواند، و گویند: ذِرءَ ذِرءَ، مبنیا علی الفتح .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۸۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
زره کلاه . [ زَ / زِ رِ ه ِ ک ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) مغفری که از کناره های آن پارچه ٔ زره مانندی آویزان است تا در هنگام نبرد، گردن را...
زره شوران . [ زِ رِه ْ ] (اِخ ) دهی از دهستان احمدآباد است که در بخش تکاب شهرستان مراغه واقع است و 756 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ...
چشم زره . [ چ َ / چ ِ م ِ زِ رِه ْ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از حلقه های زره است . (از آنندراج ). چشم درع . سوراخ زره : تا کمان وقف ه...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
بحیره ٔ زره . [ ب ُ ح َ رَ ی ِ زَ رَ ] (اِخ ) دریاچه ٔ زره در سرزمین سیستان است و گاه تا سی فرسنگ دوره دارد و آب آن شیرین و پرماهی و نیزار ...
قبایی زره . [ ق َ زِ رِه ْ ] (اِ مرکب ) قبازره . زره قبامانند : قبائی زره بر تنش تابدارچو سیماب روشن چو سیم آبدار. نظامی .قبائی زره : کژاکند. (...
دریاچه ٔ زره .[ دَرْ چ َ / چ ِ ی ِ زَ رَ ] (اِخ ) بحیره ٔ زره ، در سرزمین سیستان . رجوع به بحیره ٔ زره در ردیف خود شود.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
ذره‌ گرایی‌ در آغاز اندیشه‌ اسلامی‌ و نسبت‌ آن‌ با اندیشه‌ ایرانی‌ پیش‌ از اسلام‌ ...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ صفحه ۸ از ۹ ۹ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.