اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ذکر

نویسه گردانی: ḎKR
ذکر. [ ذِ ] (اِخ ) نامی از نامهای مردان عرب .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۵ ثانیه
ذکر. [ ذُ ] (ع اِ) یادگار. (مهذب الاسماء). || (اِمص ) تذَکﱡر. ذِکر. یاد. بال . یادآوری : چونکه گوهر نیست تابش چون بودچونکه نبود ذکر یابش چون...
(= گفتن، بیان، اشاره) این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست: جالْپ jãlp، پِراه (سنسکریت) آچَکس (سنسکریت) مانند: وی با ذکر (= گفتن، بیان، اشاره) این ...
(= یادآوری، تذکر) این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست: بِهاس (سنسکریت) اَبیسَم (سنسکریت: اَبهیسَمسارَیَتی) سِماریت (سنسکریت: سْماریتَ)
(= دعا، حمد) این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست: یَجْن (سنسکریت: یَجنا) سومنا (سنسکریت: سومنَ) سوکتا (سنسکریت: سوکتَ) اذکار= یَجنان، سومنان، سوک...
ذَکَر - این واژه از اساس پارسى و پهلوى ست و تازیان (اربان) آن را از واژه ى پهلوىِ زَکَر Zakar به معناى نر ، نرینه ، افزار نرینگى برداشته معرب نموده و ...
ذکر خیر. به نیکی از کسی یا چیزی یاد کردن. ستایش و تمجید کسی. نکو گفتن. او بدی گوید و چنان داند من نکو گویم و چنین دانم. خاقانی. //////////////////////...
این دو واژه عربی است و پارسی آن اینهاست: آدیواچ (سنسکریت) ناجیاس (سنسکریت: ناجیاسی)
ذکر اره . [ ذِ رِ اَرْ رَ ] (ترکیب اضافی ،اِ مرکب ) نوعی از ذکر درویشان که تلفظ آن بشرکت زبان و سینه باشد بوجهی که آواز کشیدن اره بدان مف...
ذکر کردن . [ ذِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) گفتن . یاد کردن . نام بردن . ۞ تذکار : خورشید رخ ترا کند ذکرهر ذرّه اگر شود زبانی . عطار. || گفتن ذکر.تسبی...
عالی ذکر. [ ذِ ] (ص مرکب ) آنکه همواره نام او بخوبی برده شود : و دائم موقر و محترم و عالی الذکر و نافذ الامر و مهیب و مطاع و سرور و دین پرو...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۳ ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.