رازی
نویسه گردانی:
RʼZY
رازی . (اِخ ) محمدبن عمربن حسین بن حسن بن علی . اصل وی از طبرستان بود و در ری تولد یافت و در هرات درگذشت . کنیه ٔ او ابوعبداﷲ و معروف به امام فخر رازی و فخر رازی است . رجوع به فخر رازی شود.
واژه های همانند
۱۲۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
امین احمد رازی . [ اَ اَ م َ دِ ] (اِخ ) پسر خواجه احمد. مؤلف تذکره ٔ معروف هفت اقلیم است . پدرش از طرف شاه طهماسب کلانتر ری بود و امین اح...
قطب الدین رازی . [ ق ُ بُدْ دی ن ِ ] (اِخ ) محمدبن محمدبن ابی جعفر، مکنی به قطب الدین و قطب المحققین . از اکابر علمای نامی اسلامی است ، و در...
نجم الدین رازی . [ ن َ مُدْ دی ن ِ ] (اِخ ) (شیخ ...) عبداﷲبن محمد، مکنی به ابوبکرو معروف به شیخ نجم الدین دایه و شیخ نجم الدین رازی .از ع...
علم الدین رازی . [ ع َ ل َ مُدْ دی ن ِ ] (اِخ ) علی بن حمزةبن علی بن طلحةبن علی . رجوع به علی بن ... شود.
علم الهدی رازی . [ ع َ ل َ مُل ْ هَُ دا ] (اِخ ) سیدمرتضی بن داعی حسنی (یا حسینی )، مکنی به ابوتراب و ملقب به صفی الدین ، و علم الهدی . از عل...
رشیدالدین رازی . [ رَ دُدْ دی ن ِ ] (اِخ ) معروف به استاد شهید. تدریس نحو مدرسه ٔ مستضریه داشت . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به غزالی نامه چ 1 ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
ابوالمعالی رازی (اسم خاص) از شعرای عهد سلاجقه و با حکیم سنائی و مختاری غزنوی معاصر و علو طبعش از اشعارش ظاهر و در فضل و کمال در زمان خود نادر بوده و.....
عمادالدین رازی . [ ع ِ دُدْ دی ن ِ ] (اِخ ) (قاضی ...) عبدالجباربن احمدبن عبدالجبار رازی ، ملقب به عمادالدین . وی امام معتزله و معاصر فخرالدو...
حسام الدین رازی . [ ح ُ مُدْ دی ن ِ ] (اِخ ) حسن بن احمدبن نوشیروان رازی متولد 631 هَ . ق . مدتی قضاء حنفیان مصر و شام با وی بود و در واقعه ...