گفتگو درباره واژه گزارش تخلف راه نویسه گردانی: RʼH راه . (هندی ، اِ) پادشاه هندوستان . (برهان ) ۞ (ناظم الاطباء). نام پادشاه هند. (لغت محلی شوشتر). مبدل رای که لقب سلاطین هند بوده . (فرهنگ نظام ) (از شعوری ج 2 ورق 14). ظاهراً صورتی از راج و راجه . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱۸۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۳ ثانیه واژه معنی سر راه داشتن سر راه داشتن . [ س َ رِ ت َ ] (مص مرکب ) اراده ٔ سفر داشتن . (از آنندراج ) (شرفنامه ). سر راه گرفتن سر راه گرفتن . [ س َ رِ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) متوقف شدن ،خواه برای ملاقات ، خواه به تقریب تماشا، خواه به اراده ٔ معارفه . (از آنندراج ). ... بی رسم و راه بی رسم و راه . [ رَ م ُ ] (ص مرکب ) بی طریق و آیین . بی قاعده و قانون . رجوع به رسم و راه شود. راه پاک ساختن راه پاک ساختن . [ ت َ ] (مص مرکب ) زدودن برف و دیگر چیزهایی که مانع عبور و مرور میشود. پاکیزه کردن راه . زدودن غبار و خاک و آلودگی از آن :... راه شاهی بالا راه شاهی بالا. [ ی ِ ] (اِخ ) نام یکی از بلوکهای ناحیه ٔ لاهیجان در گیلان است و 2هزارتن خانوار دارد. (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 271). قلعه راه پونه قلعه راه پونه . [ ق َ ع َ ن ِ ](اِخ ) دهی است از دهستان مال اسد بخش چقلوندی شهرستان خرم آباد، واقع در 6هزارگزی جنوب خاوری چقلوندی و 6هزارگ... کهکشان راه شیری کَهکِشان راهِ شیری، نوار شیریرنگی است که در شبهای تیره در نواحی بدون آلودگی نوری در آسمان دیده میشود. این نوار در حقیقت مکان هندسی ستارگان تشکیلده... راه شاهی پایین راه شاهی پایین . [ ی ِ ] (اِخ ) نام یکی از بلوکهای ناحیه ٔ لاهیجان در گیلان است و دارای 3هزار تن خانوار میباشد. این بلوک در شمال لاهیجان ... کار راه انداختن کار راه انداختن . [ اَ ت َ ] (مص مرکب ) کار راندن . انجام دادن کار. خون راه افتادن خون راه افتادن . [ اُ دَ ] (مص مرکب ) جنگ و نزاع برپا خاستن . خونریزی واقع شدن . تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱۰ ۱۱ ۱۲ ۱۳ ۱۴ ۱۵ ۱۶ صفحه ۱۷ از ۱۹ ۱۸ ۱۹ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود