اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

رأس

نویسه گردانی: RʼS
رأس . [رَءْس ْ ] (اِخ ) دیهی است از لبنان واقع در صور. (ازاعلام المنجد). از قراء بعلبک است که رود عاصی از آن سرچشمه میگیرد. (از نخبةالدهر دمشقی ص 207 و 107).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۱۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
رعث . [ رُ ع ُ ] (ع اِ) رُعَث . ج ِ رعثة. (ناظم الاطباء). رجوع به رعثة و رُعَث شود.
رعث . [ رُ ع َ ] (ع اِ) رُعُث . ج ِرعثة. (ناظم الاطباء). رجوع به رعثة یا رُعُث شود.
راس کوه . (اِخ ) دهی است از دهستان طیبی گرمسیری بخش کهکیلویه ٔ شهرستان بهبهان که در هشت هزارگزی جنوب باختری لنده مرکز دهستان و 48هزارگزی...
راس عین . [ س ُ ع َ ] (اِخ )نام شهری به دریابکر. و نسب بدان ، راسعنی باشد. (یادداشت مؤلف ). نام شهری به دیاربکر و نسبت بدان راسی باشد. (ا...
راس ریواس . (اِ مرکب ، اتباع ) ۞ از الفاظ مترادف است نظیر تورت مرت و خردمرد. (از فرهنگ شعوری ج 2 ورق 7). اشیاء کوچک و جزئی . مقدار نامعین و...
راس سهریه . [ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) یکی از خطوط ایران قدیم که بدان منطق و فلسفه مینگاشتند و آن 24 حرف بوده و نقطه نیز داشته است . ا...
راس العقرب . [ س ُل ْ ع َ رَ ] (اِخ ) جای اکلیل نزد عرب . (یادداشت مؤلف ).
رأس الجینز. واقع در عمان شرقی ترین نقطه شبه جزیره عربستان و یکی از محل های تخم گذاری لاک پشت سبز است که در آبهای گرمسیری، از خلیج فارس و دریای عمان ...
« قبلی ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ ۱۱ صفحه ۱۲ از ۱۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.