اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

رز

نویسه گردانی: RZ
رز. [ رَ ] (اِخ ) نام محلی از رستاق انار طسوج به ناحیت قم . رجوع به ترجمه ٔ تاریخ قم ص 121 و 113 شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
تله رز. [ ت َ ل َ / ل ِ رَ ] (اِ مرکب ) کرم البری . انگور جنگلی . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به این دو کلمه و جنگل شناسی ساعی ج 2 ص 2...
چهل رز. [ چ ِ هَِ رَ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان تیمور بخش حومه ٔ شهرستان محلات . در18هزارگزی جنوب محلات و 12هزارگزی جنوب راه شوسه ٔ دلیجان...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
میان رز. [ رَ ] (اِخ ) دهی است از بلوک آلیان دهستان ماسوله بخش مرکزی شهرستان فومن ، واقع در 2هزارگزی شمال شوسه ٔ فومن به ماسوله . با 164 ...
دختر رز. [ دُ ت َ رِ رَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از شراب لعلی باشد. (برهان ). شراب انگوری . (شرفنامه منیری ) (آنندراج ). مجازاً باده . ش...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
گارسیا گوتی رز. [ رِ ] (اِخ ) ۞ آنتونیو. مصنف درام نویس اسپانیولی متولد در شیکلانا. وی درامهای رمانتیک دارد. (1813 - 1884 م .).
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
رض . [ رَ ] (علامت اختصاری ) رمز است از رضی اﷲ عنه . مخفف رضی اﷲ عنه در کتابت ، و رضی اﷲ عنه خوانده می شود. (یادداشت مؤلف ). رضی اﷲ عنه یا...
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۴ ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.