رستم
نویسه گردانی:
RSTM
رستم . [ رُ ت َ ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای پنجگانه ٔ بخش فهلیان و ممسنی شهرستان کازرون . حدود و مشخصات ، شمال : ارتفاعات سرتنگ تا مرادی و سرگچینه . خاور: ارتفاعات باختری رود بشار. باختر: کوههای باشت و باوی . جنوب : رودخانه ٔ فهلیان . رستم در شمال باختری بخش واقع و زمین آن کوهستانی است و رودخانه ٔ تنگ شیب از وسط آن میگذرد. آب مشروب و زراعتی از رودخانه ٔ فهلیان و تنگ شیب و چشمه سارها و قناتهای متعدد. محصولات آنجا غلات و حبوب و برنج و تنباکو و لبنیات . آبادی 52 قطعه ٔ بزرگ و کوچک . جمعیت در حدود 9700 تن . دیه های مهم : شاه حسنی ، قلعه نوکک ، ده نو افغانی ، عبداللهی ، شرف الدینی ، باقری . مرکز دهستان : قریه ٔ مسیری . در قسمت شمالی دهستان طوایف بویراحمد قشلاق میکنند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).
واژه های همانند
۱۰۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۳ ثانیه
رستم شیبانی . [رُ ت َ م ِ ش َ ] (اِخ ) یا رستم خان شیبانی . رجوع به رستم خان شیبانی و فرهنگ سخنوران تألیف خیامپور شود.
رستم فرخزاد. [ رُ ت َ م ِ ف َرْ رُ ](اِخ ) رستم سپهبد. رستم فرخ هرمز. محمد معین آرد: پسر سپاهبد فرخ هرمزد سردار معروف و مدبر و دلیر اواخر عهد ساس...
رستم بن قارن . [ رُ ت َ م ِ ن ِ رَ ] (اِخ ) از سپهبدان باوندیه ٔ طبرستان بودکه به نوشته ٔ معجم الانساب بسال 511 هَ . ق . بسلطنت رسید. رجوع به...
رستم خراسانی . [ رُ ت َ م ِ خ ُ ] (اِخ ) یا رستمعلی (امیر رستم علی پسر قاسمعلی ...). رجوع به رستم علی و فرهنگ سخنوران شود.
رستم خوریانی . ۞ [ رُ ت َ ] (اِخ ) خواجه رستم . از ملازمان عمربن میران شاه گورکان و مرد خوش طبع و خوشگو بوده ، مداح سلطان عمربن امیرانشاه ...
رستم فیروزان . [ رُ ت َ م ِ ] (اِخ ) رستم فرخزاد. رجوع به رستم فرخزاد و تجارب السلف ص 29 شود.
رستم التواریخ، نوشته فردی به نام «محمد هاشم آصف» است که با دو لقب «رستم الحکما» که پدرش به او داده و «صمصام الدوله» که از فتحعلی شاه قاجار دریافت داشت...
رستمالتواریخ کتابی از محمدهاشم آصف مشهور به رستمالحکما از مورخان دوره زندیه و اوایل قاجار است که تاریخ سیاسی و اجتماعی ایران در دوره پادشاهی شاه سلط...
رستمالتواریخ کتابی از محمدهاشم آصف مشهور به رستمالحکما از مورخان دوره زندیه و اوایل قاجار است که تاریخ سیاسی و اجتماعی ایران در دوره پادشاهی شاه سلط...
رستم فرخ هرمز. [ رُ ت َ م ِ ف َرْ رُ هَُ م ُ ] (اِخ ) رستم فرخزاد. رجوع به رستم فرخزاد و فهرست حبیب السیر چ خیام شود.