گفتگو درباره واژه گزارش تخلف رع نویسه گردانی: Rʽ رع . [ رَع ع ] (ع مص ) ساکن شدن باد؛ رع الریح رعاً. (از اقرب الموارد). آرام و سکون ۞ . (منتهی الارب ). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۶۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه واژه معنی امید را پی بریدن امید راپی بریدن . [ اُ پ َ/پ ِ ب ُ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از نومید گردانیدن . (مؤید الفضلاء). مأیوس کردن . (ناظم الاطباء). مأیوس ساختن . (مجمو... بر قاتلان را گفتن بر قاتلان را گفتن . [ ب َ ت ِ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) در تداول عامه ، کنایه از بآخر رسیدن امری و این مأخوذ است از کلمه ای که بعد از تعزیه (شب... پای کسی را گرفتن پای کسی را گرفتن . [ ی ِ ک َ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) خرجی یا زیانی یا جنایتی تعلق بدو یافتن . بر عهده ٔ او وارد آمدن . پی چیزی را آوردن پی چیزی را آوردن . [ پ َ / پ ِ ی ِ چی وَ دَ ] (مص مرکب ) رد او را آوردن تا... || دنبال آنرا گرفتن . خویش را گرد گرفتن خویش را گرد گرفتن . [ خوی / خی گ ِگ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) خود را جمع کردن : قطره ٔ آبی که درخواهد شد از ابر بلندگرد گیرد خویش را و پس به دری... خون کسی را خریدن خون کسی را خریدن . [ ن ِ ک َ خ َ دَ ](مص مرکب ) فدیه بجان کسی دادن . پول دادن و جان کسی را خریدن . || کسی را از رنجی راحت کردن . پدرکسی را در آوردن پیروی صفت مرکب پدرسوخته که (در مصر باستان اگر کسی از کسی پولی وام میگرفت و بدهکار میشد ضمانت بدهی جسد مومیایی پدرش بود و اگر نمیپرداخت طلبکار حق د... گره برزدن گوش را گره برزدن گوش را. [ گ ِرِه ْ ب َ زَ دَ ] (مص مرکب ) گوش مالیدن : چو در روز پیچیدی اندام راگره برزدی گوش ضرغام را.نظامی (ازآنندراج ). ماست را از مو کشیدن همه ما می دانیم که اگر مویی درون کاسه ماست بیافتد ، زود از آن کاسه بیرون می کشیم و این هنری نیست. اما "ماست را از مو کشیدن " به معنی این است که فلانی ... قدم را گلبانگ زدن قدم را گلبانگ زدن . [ ق َ دَ گ ُ زَ دَ ] (مص مرکب ) جلد و تیز رفتن . (آنندراج ) : قدم را تازه گلبانگی زدم بر ره نمیدانم از این به نیست مرد ... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۷ ۵ ۶ ۷ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود