اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

رفاه

نویسه گردانی: RFAH
رفاه . [ رَ ] (ع اِمص ) آسودگی و استراحت . (ناظم الاطباء). || ناز و نعمت . (از ناظم الاطباء). || فراخی عیش . (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (غیاث اللغات ). || سازواری . || تن آسایی . (ناظم الاطباء). تن آسانی . (آنندراج ) (غیاث اللغات ). || ج ِ رفه . که به معنی تن آسانی است . (آنندراج ) (غیاث اللغات ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
رفاه . [ رَ ] (ع مص ) ۞ فراخ و آسان شدن زندگانی کسی . (منتهی الارب ) ۞ رَفاهیَة. (المنجد) (اقرب الموارد). رَفاهَة. (المنجد). زندگانی فراخ ...
رفعة. [ رِ ع َ ] (ع اِمص ) بلندی قدر و مرتبه . (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (منتهی الارب ) (ازاقرب الموارد).
رفعة. [ رِ ع َ ] (ع مص ) بلند گردیدن کسی در حسب و نسب خود. (ناظم الاطباء). بلند قدر و مرتبه شدن . (آنندراج ) (منتهی الارب ). || نرم و تنک ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.