اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

رفعت

نویسه گردانی: RFʽT
رفعت . [ رِ ع َ ] (اِخ ) یا رفعت لکهنوی . میکولال . از گویندگان هند بود و در لکهنو سکنی داشت و شاگرد نذیر علی نذیر بود. ابیات زیر ازوست :
هست چندانکه اجتناب مرا
یار هردم دهد شراب مرا
بس که در کوه ودشت می گردم
داد دیوانه او خطاب مرا
همه شب ناله وفغان کردم
برد یک لحظه هم نه خواب مرا
گر نکردم سؤال بوسه ازو
بود از وی فزون حجاب مرا.

(از صبح گلشن ص 182).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
حسین رفعت . [ ح ُ س َ رَ ع َ ] (اِخ )ابن عبداﷲ برسوی معروف به رفعت معلم (1209-1277 هَ . ق .). دیوان ترکی دارد. (هدیة العارفین ج 1 ص 329).
رفعت افندی . [ رِ ع َ اَ ف َ ] (اِخ ) نام 4 تن از گویندگان متأخر ترک بشرح زیر: 1- رفعت افندی چلبی - متوفای 1212 هَ . ق . 2- ابوبکر رفعت افن...
رفات . [ رُ ] (ع ص ، اِ) شکسته و از هم ریخته و ریزه ریزه . (آنندراج ) (غیاث اللغات ). ریزه و شکسته ٔ هر چیزی . (منتهی الارب ). شکسته ٔ هر چیزی...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.