گفتگو درباره واژه گزارش تخلف روان نویسه گردانی: RWʼN روان . [ رَ ] (اِخ ) نام شهر ایروان . (ناظم الاطباء). روان ۞ از شهرهای مهم قفقاز و مرکز ایالت روان است . در 230هزارگزی جنوب تفلیس و در کنار رود زنکه از شعبات رود ارس قرار دارد. رجوع به ایروان و قاموس الاعلام ترکی شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۹۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه واژه معنی عرش روان عرش روان . [ ع َ رَ ] (اِ مرکب ) بر عرش روندگان . کنایه از انبیاء و اولیاء است . (انجمن آرا). کنایه از انبیاء و اولیاء و اهل اﷲ و اهل دل باشد. ... عقد روان عقد روان . [ ع َ دِ رَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نکاح متعه . (غیاث اللغات ). متعه که به مذهب اهل تشیع جایز است ، به خلاف اهل سنت و جماعت .... سال روان سال روان:سال جاری ،سالی که هنوز در روند و حرکت است اینگونه ترکیب ها بیشتر در افغانستان و تاجکستان معمول است تخت روان تخت روان ( ~ رَ) (اِمر.) کجاوه ، تختی که در گذشته پادشاهان روی آن می نشستنند و غلامان آن را بر دوش گرفته راه می رفتند. فرهنگ فارسی معین پالکی. پالکی .... عکس روان معدل فیلم در زبان انگلیسی نقش روان معادل انیمیشن در زبان انگلیسی روان نژند پریشان,پریشان بودن, غمگین , ناراحت روان نویس این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. روشن روان روشن روان . [ رَ / رُو ش َ رَ ] (ص مرکب ) صاف دل و تابان خاطر و زیرک و دارای فراست .(ناظم الاطباء). روشندل . روشن ضمیر. (یادداشت مؤلف ).که درو... گنج روان گنج روان . [ گ َ ج ِ رَ ] (اِخ ) نام گنج قارون است . گویند پیوسته در زیر زمین حرکت می کند. (برهان ). کنایه از گنج قارون چرا که پیوسته در ز... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۱۰ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود