روح
نویسه گردانی:
RWḤ
روح . (اِخ ) ابن عبادة، علاء قیسی ، مکنی به ابومحمد. تابعی و محدث است .ابن الندیم گوید: روح بن عباده فقیهی است از اصحاب حدیث ، متوفی در بعد از 200 هَ .ق . او راست : کتاب السنن . (فهرست ابن الندیم ). زرکلی آرد: روح بن عباده متوفی به سال 205 هَ .ق . محدثی ثقه و کثیرالحدیث و از مردم بصره بود. کتابهایی در باب سنن و احکام نوشت و تفسیری نیز فراهم آورد. احمدبن حنبل و امامان دیگر از وی روایت کرده اند. (از اعلام زرکلی چ 1 ج 1 ص 328). و رجوع به سیرة عمربن عبدالعزیز ص 133 و عیون الاخبار ج 1 ص 52و 328 و المصاحف ص 3181 و تاج العروس ذیل روح شود.
واژه های همانند
۱۴۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۱ ثانیه
روح الحیوانی . [ حُل ْ ح َ ی َ نی ی ](ع اِ مرکب ) رجوع به روح حیوانی و «روح » و حکمت اشراق ص 206 و 207 و 268 و 283 و تعریفات جرجانی شود.
روح الانسانی . [ حُل ْ اِ نی ی ] (ع اِ مرکب ) رجوع به روح انسانی و تعریفات جرجانی شود.
روح شهرستانی . [ ح ِ ش َ رِ ] (اِخ ) میرزا محمد روح الامین ملقب به میرجمله ٔ اصفهانی متوفی بسال 1047 هَ .ق . او راست : «خمسه » و دیوان غزلیات ...
روحالله خالقی (۱۲۸۵ تا ۲۱ آبان ۱۳۴۴) از استادان موسیقی ایرانی، آهنگساز سرود «ای ایران»، و نوازندهٔ ویولن بود.
«عیب ما این است که خیال میکنیم با ...
روح الامین خان . [ حُل ْ اَ ] (اِخ ) رجوع به روح بلگرامی شود.
قبض روح کردن . [ ق َ ض ِک َ دَ ] (مص مرکب ) جان ستدن . گرفتن جان . میراندن .
تجدید روح القدس . [ ت َ دِ حُل ْ ق ُ دُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) تولد نو؛ اصطلاحی است مسیحیان را. رجوع به تجدید (معاد) شود.
امامزاده روح الله (ع) از نوادگان امام حسن مجتبی (ع) می باشد که مقبره مطهر ایشان در ضلع جنوبی میدان امام خمینی (ره) تهران (ابتدای خیابان باب همایون) به...
احضار روح (به انگلیسی: Séance) تلاشی برای برقراری ارتباط با ارواح است. کلمه séance از کلمه فرانسوی "جلسه"، از seoir فرانسه قدیم، "نشستن...
روه . (ع مص ) جنبیدن بر روی زمین . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).