اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

روه

نویسه گردانی: RWH
روه . (اِ) سیرت نیک و پارسایی و روهبان مرکب از این است . (از ناظم الاطباء) (برهان ) (آنندراج ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۴۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۴ ثانیه
روح بخشیدن . [ ب َ دَ ](مص مرکب ) زنده کردن . روح دادن . رجوع به روح شود.
روح شیرازی . [ ح ِ ] (اِخ ) رجوع به روح عطار شود.
روح قزوینی . [ ح ِ ق َزْ ](اِخ ) رجوع به روح اﷲ قزوینی و فرهنگ سخنوران شود.
روح و ریحان . [ رَ ح ُ رَی ْ / رِی ْ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) رحمت و رزق . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). آسایش وروزی و بوی خوش . استراحت و ...
روح شهرستانی . [ ح ِ ش َ رِ ] (اِخ ) میرزا محمد روح الامین ملقب به میرجمله ٔ اصفهانی متوفی بسال 1047 هَ .ق . او راست : «خمسه » و دیوان غزلیات ...
روح بلگرامی . [ ح ِ ب ِ ] (اِخ ) یا روح الامین خان بن قاضی محمد سعید، شاعر فارسی زبان ، متوفی بسال 1151 هَ . ق . رجوع به مآثرالکرام تألیف غل...
روح النفسانی . [ حُن ْ ن َ ] (ع اِ مرکب ) رجوع به روح نفسانی و حکمت اشراق ص 165 و 166 و 253 و 254 و 286 و 287 شود.
ربیعةبن روح . [ رَ ع َ ت ِ ن ِ ] (اِخ ) عنسی ... از مردم مدینه و از صحابه ٔ حضرت رسول بود. او در عصر حضرت به مدینه برگشت و در آنجا درگذشت . (...
روح الجذامی . [ حُل ْ ج ُ ] (اِخ ) رجوع به روح بن زنباع شود.
روح‌الله خالقی (۱۲۸۵ تا ۲۱ آبان ۱۳۴۴) از استادان موسیقی ایرانی، آهنگساز سرود «ای ایران»، و نوازندهٔ‌ ویولن بود. «عیب ما این است که خیال می‌کنیم با ...
« قبلی ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ ۱۱ ۱۲ ۱۳ صفحه ۱۴ از ۱۵ ۱۵ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.