اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

زجاجی

نویسه گردانی: ZJAJY
زجاجی . [ زُ ] (اِخ ) اسماعیل ابوالقاسم بن ابی حرث . صاحب اربعین . (از منتهی الارب ). اسماعیل بن ابی حارث مکنی به ابوالقاسم ، محدث و صاحب اربعین .در یک نسخه نام پدر او ابوحرب آمده است . وی از یوسف بن موسی روایت دارد و احمدبن علی بن ابراهیم انبدونی و دیگران از او نقل حدیث کنند. (از تاج العروس ). سمعانی آرد: اسماعیل بن محمد مکنی به ابوالقاسم ، از یوسف بن موسی نقل حدیث دارد و احمدبن علی بن ابراهیم انبدونی از او حدیث دارند. (از انساب سمعانی ). رجوع به معجم البلدان (ذیل : ابله ، بغداد، تستر، ثعلبیه ، حلب ، حیره ، خیبر، دارابجرد (درابجرد) و دومةالجندل ) شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
زجاجی . [ زُ ] (اِخ ) حسن بن محمدبن عباس ، مکنی به ابوعلی . (منتهی الارب ). حسن بن محمدبن عباس ، از علی بن محمدبن مهرویه ٔ قزوینی روایت دارد...
زجاجی . [ زُ ] (اِخ ) عبدالرحمان بن ابی بکربن احمدبن علی بن عبداﷲ. ازابواحمد فرضی و ابن بکران و طبقه ٔ بعد از آنان حدیث شنیده است و من خود ...
زجاجی . [ زُ ] (اِخ ) عبدالرحمان بن احمد طبری . از محدثانست . (از تاج العروس ) (منتهی الارب ).
زجاجی . [ زَج ْ جا ] (اِخ ) عبدالرحمان بن اسحاق ، مکنی به ابوالقاسم ، صاحب «الجمل »، منسوب است بسوی شیخ خود که ابواسحاق زجاج است . (از منته...
زجاجی . [ زُ ] (اِخ ) فضل بن احمدبن محمد. (منتهی الارب ) (از تاج العروس ).
زجاجی . [ زُ ] (اِخ ) محمدبن ابراهیم ۞ ، مکنی به ابوعمرو. وفاتش در 348 هَ . ق . بزمان مطیع خلیفه . از سخنان اوست : هرکه سخن گوید از جایی که...
زجاجی . [ زُ ] (اِخ ) محمدبن سعید عمره ٔ سرخسی . از اسحاق بن ابراهیم مروزی معدل روایت دارد و احمدبن علی بن محمد اصفهانی حافظ از او نقل حدیث ...
زجاجی . [ زُ ] (اِخ ) یوسف بن عبداﷲ لغوی محدث ، صاحب تصانیف مفیده . (منتهی الارب ). یوسف بن عبداﷲ لغوی مکنی به ابوالقاسم ، از محدثان و مصنفا...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.