زلم
نویسه گردانی:
ZLM
زلم . [ زَ ل َ ] (ع اِ) جانوری است مانند گربه . ج ، ازلام . (منتهی الارب ) (آنندراج ). جانوری مانند گربه ٔ اهلی و خردتر از آن . (ناظم الاطباء). || سم شکافته یا آنچه از پس ظلف است . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). جانور سم شکافته و یا آنچه پس از زلف است . (ناظم الاطباء). || تیر بی پر. (منتهی الارب ) (آنندراج ). تیر تام ناتراشیده ٔ پر و پیکان ننهاده . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || تیر قمار. ج ، ازلام . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (دهار) (ترجمان القرآن ) : انما الخمر و المیسر و الانصاب و الازلام رجس من عمل الشیطان . (قرآن 90/5).|| قوائم گاو دشتی یا عام است . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || نباتی است که تخم و شکوفه ندارد و در رگهای بیخ آن که در زمین است دانه ای است پهنا شیرین باهی . یک نوع گیاهی بدون شکوفه و تخم .(ناظم الاطباء). رجوع به ماده ٔ بعد و حب الزلم شود.
واژه های همانند
۲۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۴ ثانیه
ظلم سوز. [ ظُ ] (نف مرکب ) ظلم گداز : آسمان قدربخش و روزگار ظلم سوزروزگار ظلم سوز و قدربخش آسمان .سیدذوالفقار شیروانی .
ظلم آباد. [ ظُ ] (اِخ ) در مغرب بیش قلعه و شمال غربی بجنورد.
ظلم پیشه . [ ظُ ش َ / ش ِ ] (ص مرکب ) ظالم . ستمکار.
ظلم کردن . [ ظُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) تعدی . ایذاء. ستم کردن . اعتساف . محروم از حق خود کردن .