اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

زهام

نویسه گردانی: ZHAM
زهام . [ زِ ] (ع مص ) نزدیک شدن در رفتار و خرید و فروخت و جز آن و یقال : زاهم الخمسین ؛ یعنی نزدیک به پنجاه رسید. (از منتهی الارب ) (از آنندراج ). رجوع به مزاهمة شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
زحام . [ زِ ] (ع مص ) انبوهی کردن . (دهار). مزاحمت . (مصادر زوزنی ) (ناظم الاطباء). انبوهی کردن و تنگی نمودن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) : چ...
زحام کردن . [ زِ ک َ دَ] (مص مرکب ) فشار آوردن . مزاحمت . زحام : چو بر تو دهر به آفات خود زحام کندترا بصبر بر او قصد شام باید کرد.ناصرخسرو.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.