اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

زیبائی

نویسه گردانی: ZYBAʼY
زیبائی . (اِخ ) (مولانا...) اطوارش و قوت طبع از ابیات او معلوم و این مطلع ازوست :
قامتت شیوه و رفتار چو بنیاد کند
سرو را بنده ٔ خود سازد و آزاد کند.

(مجالس النفائس چ حکمت ص 82).


رجوع بهمین کتاب ص 257شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
زیبائی . (حامص ) زیبایی . رجوع به همین کلمه شود.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
زیبایی‌شناسی (به آلمانی: Ästhetik؛ انگلیسی: aesthetics) یا حسّیک[۱] یکی از رشته‌های فلسفه است که به عنوان نظریهٔ تأمل در داوریهای زیبایی‌شناختی تعریف ...
زیبایی . (حامص ) زیبائی . خوبی و نیکویی . (آنندراج ). حسن و جمال و ظرافت و لطافت . (ناظم الاطباء). بهاء. حسن . جمال .اورند. اورنگ . افرنگ . براه ...
زیبایی شناسی . [ ش ِ ] (حامص مرکب ) زیباشناسی . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به زیباشناسی شود.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.