ساعت . [ ع َ ] (ع اِ) آلتی که بدان تعیین وقت و هنگام کنند. (ناظم الاطباء). آلتی که بدان وقت را بحسب ساعات شناسند. و این لغت مولده است . (المنجد). دستگاهی است مصنوع که بدان تعیین گذشتن زمان کنند و گذشته و مانده ٔ روز و شب دانند. وقت شمار. وقت نما. وقت سنج . هنگام نما. گاه نما. تعبیه ٔ آلتی که اندازه ٔ گذشت زمان را نمایان سازد تاریخ دور و دراز دارد. ابتدا بشر ساعت های آفتابی و آبی و شنی را بکار میبرد. هرتسفلد تخت طاقدیس خسرو پرویز را نوعی ساعت آبی میشمارد
۞ و هارون الرشید ساعت آبی مکملی برای شارلمانی امپراطور فرانسه فرستاد. در قرن دهم میلادی ژربر
۞ نخستین بارآلت محرکه ای از نوع جدید در ساعت کارگذاشت . در قرن دوازدهم چرخهای ساعت تکمیل گردید و به سال
1370م . هنری دویک
۞ نخستین ساعت مهم را در پاریس نصب کرد. از قرن پانزدهم ابتکارات جدید،این دستگاه را که قبلاً فقط در کاخها و کلیساها نصب میگردید ظرافتی بخشید که قابل حمل و استفاده ٔ افراد گردید. کوشش گروئه
۞ ساعت ساز فرانسوی و تکمیل ساعت بوسیله ٔ او موجب شد که این آلت بسرعت در اروپا رواج گیرد. در تمام قرون وسطی شهرنورمبرگ
۞ مرکز ساعت سازی جهان بود و در اواخر قرن سیزدهم در آنجا ساعت های دیواری میساختند و در اواخر قرن پانزدهم کاروواژیوس
۞ ساعت های ظریف دیواری شماطه ساخت . بسال
1657 م . هویگنس
۞ لنگر (پاندول )
۞ را اختراع کرد و همو به سال
1675 فنر را در ساعت بکار برد، و از این تاریخ ساعت در مسیر پیشرفت حقیقی افتاد. در دوره ٔ لوئی چهاردهم به سال
1676 ساعت زنگدار بوسیله ٔ بارلو انگلیسی
۞ اختراع شد. در
1750 م . هاریزون
۞ ساعت ساز انگلیسی نخستین ساعت دقیق (کرنومتر)
۞ ، و در
1840 م . الکساندربن
۞ نخستین ساعت الکتریکی را ساخت . ساعت های قدیم بوسیله ٔ کلیدی مستقل و جدا از ساعت کوک میشد و بعدها کلید جزء ساختمان خود ساعت قرار گرفت و اخیراً ساعت هائی ساخته اند که بخودی خود و با حرکات مچ دست کوک میشود. ساعت ها را از نظر حجم به سه دسته تقسیم توان کرد: ساعت های بزرگ غیرمنقول
۞ که بر فراز کلیساها و کاخها کار گذاشته شده اند. ساعت های متوسط
۞ منقول که در جائی قرار دهند چون ساعت های دیواری و رومیزی و طاقچه ای . و ساعت های کوچک ظریف که اشخاص با خود دارند
۞ (ساعت های مچی ، بغلی ). بعضی از ساعت های بزرگ اهمیت و شهرت تاریخی دارند که در رأس آنها از ساعت کلیسای استراسبورگ
۞ باید نام برد. این ساعت عجیب ، معظم ترین ساعت جهان و شاهکار عظیم هنر و صنعت است که از سال
1838 تا
1842 بدست شویلگه
۞ ساخته شده و در آن ساعت و روز و هفته و سال و اعیاد و اطلاعات متنوعی نمایان است . از آن گذشته ساعت کاخ وست مینستر در لندن ، و ساعتی در نیویورک و ساعتی در لیون شهرت جهانی دارند. برای آگاهی از شرح این ساعتهای تاریخی رجوع به مقاله ٔ حسین پژمان
۞ شود. ساعت های جدید گویا نخستین بار درنیمه ٔ اول قرن یازدهم هجری در دوره ٔ شاه صفی اول ازپادشاهان صفویه به ایران آمده است . شاه صفی ضمن نامه ٔ خود به چارلز اول پادشاه انگلیس از او خواست که چند تن صنعتگر از جمله «یک نفر وقت و ساعت ساز»
۞ به ایران فرستد. (تاریخ روابط ایران و اروپا نصراﷲ فلسفی ص
153). بنا بنوشته ٔ تاورنیه ٔ فرانسوی در سال
1041 یا
1042 هَ . ق . یک ساعت سازسویسی بنام «ردلف اشتادلر» از مردم شهر زوریخ که ابتدا مقیم قسطنطنیه بود به دعوت شاه صفی و به تشویق تاورنیه همراه او به اصفهان آمد و در این شهر پس از مدتی ساعت سازی ساعت ظریفی ساخت که به اندازه ٔ یک اشرفی بود و زنگ میزد. انگلیسها آن را به دویست اشرفی خریدند و به امامقلیخان بیگلر بیگی فارس هدیه دادند و او آن را در قزوین بشاه صفی تقدیم کرد. شاه آن را بزنجیر طلائی بست و بگردن خود آویخت . چندی بعد ردلف برای تعمیر ساعت شاه به دربار احضار شد و جزو مقربان درگاه گردید. از این زمان فن ساعت سازی در ایران رواج یافت و بعلت علاقه ٔ مخصوص شاه به ساعت هیچ تاجر ارمنی نبود که از اروپا برگردد و پنج شش ساعت برای تقدیم به شاه یا اعتمادالدوله همراه نیاورد تا آنجا که میرزا تقی وزیر اعظم (ساروتقی ) بیست و پنج یا سی ساعت داشت . ردلف ساعت ساز سویسی روز نهم جمادی الاخری سال
1047 هَ . ق . بتفتین اعتمادالدوله و بجرم قتل برادر یکی از دربانان شاهی کشته شد. رجوع به سفرنامه ٔ تاورنیه و مقاله ٔ شاه صفی و ساعت ساز سویسی ترجمه ٔ عباس اقبال در مجله ٔ یادگار سال اول شماره ٔ
6 ص
7 تا
18 شود.
-
بند ساعت ؛ تسمه ٔ چرمی یا فلزی و غیره که برای بستن ساعت به مچ دست بکار رود.
-
جلو بودن ساعت ؛ میزان نبودن و تند کار کردن آن .
-
خوابیدن ساعت ؛ از کار افتادن و متوقف شدن آن .
-
ساعت ماسه ای .
-
شیشه ٔ ساعت ؛ شیشه ای که بر روی صفحه ٔ ساعت نصب کنند.
-
صفحه ٔ ساعت ؛ صفحه ٔ مدرجی که عقربکها بر آن نصب شده و وقت را از آن دریابند.
-
صندوق ساعت ؛ ساعت آبی . رجوع بصندوق ساعت شود.
-
عقب بودن ساعت ؛ میزان نبودن و کُند کار کردن آن .
-
کوک کردن ساعت ؛ بساز کردن آن .
-
مثل ساعت ؛ دقیق و منظم و وقت شناس .
-
میزان بودن ساعت ؛ درست کار کردن آن .
-
میزان کردن ساعت ؛ تنظیم آن .