گفتگو درباره واژه گزارش تخلف ساعت نویسه گردانی: SAʽT ساعت . [ ع َ ] (ع اِ) ۞ (گل ...) گلی است از تیره ٔ گل آویز ۞ و علت تسمیه ٔ آن این است که پرچمهای آن شبیه عقربک ساعت است . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۷۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه واژه معنی ساعت گرد ساعت گرد. ( گَ ) جهت گردشی را گویند که موافقِ جهتِ گردشِ عقربۀ ساعت است، جهتی که انگشتان دست چپ انسان، در حالتی که شست این دست در جهت بالا است، بسته م... رب ساعت رب ساعت . [ رَب ْ ب ِ ع َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) احکامیان ، هر یک ساعت روز را به یکی از کواکب نسبت کنند و کوکب منسوب الیه رب ساعت آن ... ساعت ساز ساعت ساز. [ ع َ ] (نف مرکب ) کسی که ساعت میسازد. آنکه شغل او ساختن یا تعمیر ساعت است . ساعت سنج ساعت سنج . [ ع َ س َ ] (نف مرکب ) آنکه سعد و نحس ساعات را سنجد. رجوع به ساعت سنجی شود. ساعت سنجی ساعت سنجی . [ ع َ س َ ] (حامص مرکب ) عمل کسی که نیک و بد ساعت را می سنجد. تحقیق ساعت سعد. ساعت دیدن : بزرگ امّید پیش پیل سرمست به ساعت سن... ساعت شمار ساعت شمار. [ ع َ ش ُ ] (نف مرکب ، اِ مرکب ) (عقربک ...) عقربکی که در صفحه ساعت نصب شده و ساعات را نشان میدهد، مقابل دقیقه شمار و ثانیه شما... ساعت سازی ساعت سازی . [ ع َ ] (حامص مرکب ) عمل و شغل و حرفه ٔ ساعت ساز. || (اِ مرکب ) دکان و محل ساختن ساعت . ساعت سعد ساعت سعد. [ ع َ ت ِ س َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) ساعت نیک . ساعت مبارک . وقتی که در آن برخی کارها شاید. ضدّ ساعت نحس . در تذکرة الملوک آمده... ساعت آبی ساعت آبی . [ ع َ ت ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) ۞ اسبابی که با آن بکمک آب وقت را اندازه توان گرفت . پنگان . گریال ، صندوق ساعت . طاس ساعت ... قاب ساعت قاب ساعت . [ ب ِ ع َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) ۞ از ترکی قاب به معنی ظرف + ساعت . قابی که ساعت را در آن نهند. رجوع به قاب شود. تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ صفحه ۲ از ۷ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. محمد علی پدرام ۱۳۹۵/۱۱/۰۴ 0 0 تبادرود فراوان اگر خواسته باشیم به معنی واژه ساعت از ریشه پی برده باشیم پیش از زبان عربی باید به ریشه واصل شکل آن در فارسی پی برد ، زیرا بر گرفته ازواژه ی (سایه) در فارسی است . در گذشته یک پاره چوب را در زمین قرار می دادند ودور آن را دایره ای شاید دوازده قسمتی می کشیدند وبا گردش خورشید سایه در هریک از 12 بخش آن قرار می گرفت همان شماره ساعت آن لحظه حساب میشد . ولی این اندازه گیری در روز دقت داشت وهنگامی که خورشید در غروب پایین می رفت دیگر ساعت از کار می افتاد واوقات بیش از نور وپس از نور را زیر سرون ( زیرسایه ران ) می رگفتند که اکنون در گویش کردی ولری موجود است . در زبان لری که خود بازمانده ازپهلوی است به ساعت (سات) می گویند وسا در زبان لری به معنی سایه است . برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود