سباء
نویسه گردانی:
SBAʼ
سباء. [ س ِ ] (ع مص ) (ناقص یایی ) اسیر گرفتن . (اقرب الموارد). || حمل کردن خمر از شهری بشهری . (از اقرب الموارد) (تاج المصادر بیهقی ). || دل بردن معشوق از عاشق . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ).
واژه های همانند
۵۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
سبا. [ س َ ](اِخ ) لقب یشحب بن یعرب بن قحطان بن هود النبی علیه السلام که نام او عبدالشمس است یا عامر و اکثر قبایل یمن به وی منتهی میشو...
سبا. [ س َ ] (اِخ ) نام پدر عبداﷲ که منسوبند به وی سبائیه از غُلاة شیعه که نسبت الوهیت بحضرت علی بن ابی طالب کرم اﷲ وجهه میکنند. (ازاقر...
سبا. [ س َب ْ با ] (اِخ ) ۞ آبی است متعلق به بنی سلیم . (معجم البلدان ).
سبا. [ س َب ْ با ] (اِخ ) ۞ آبی است در سرزمین فزاره . (معجم البلدان ).
سبا.[ س َب ْ با ] (اِخ ) نام کوهی است . (معجم البلدان ).
سبا. [ س َ ](اِخ ) المنصور. رجوع به ابوحمیر سبا المنصور شود.
صباء. [ ص َ ] (ع مص ) میل کردن به جوانی و کودکی و نادانی و بازی . (منتهی الارب ).
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.