سبز
نویسه گردانی:
SBZ
سبز. [ س َ ] (اِخ ) نام شهر کش است . رجوع به کش و رجوع به فهرست حبیب السیر ج 3 شود.
واژه های همانند
۸۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۶ ثانیه
سبز. [ س َ ] (ص ) پهلوی سپز ۞ «بندهش 140»، گیلکی «سبز» ۞ ، فریزندی و یرنی و نطنزی «سوز» ۞ ، سمنانی و سنگسری «سوز» ۞ ، سرخه ای «سوز» ۞ ،...
سبز. [ س َ ](اِخ ) نام شهری است در توران در نواحی سمرقند. (غیاث ). قریه ای است 52 کیلومتر در جنوب شرق شین دند مربوطبولایت هرات که بخط 62 د...
سبز. [ س َ ] (اِخ ) دهی است از بخش مرکزی شهرستان میانه واقع در 7 هزارگزی خاور میانه و در مسیر شوسه ٔ خلخال به میانه . هوای آن معتدل . دارا...
خط سبز. [ خ َطْ طِ س َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) خطی که تازه از رخسار خوبان برآمده باشد. (برهان قاطع) (ناظم الاطباء) (لغت محلی شوشتر نسخه ٔ خ...
سبز پل . [ س َ پ ُ ] (اِ مرکب ) کنایه از آسمان . (آنندراج ) (مجموعه ٔ مترادفات ص 10) : شبی روی خود شسته از آب و گُل گلی کآن بود زینت سبز پل ...
سر سبز. [ س َ رِ س َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از دماغ تازه . (آنندراج ) : در این چمن سر سبز آن برهنه پاداردکه چار موسم چون سرو یک قبا...
شهر سبز. [ ش َ رِ س َ ] (اِخ ) ۞ نام شهر کش است و این نام (کش ) در قرون وسطی بر شهر سبز اطلاق میشده است : شکرهای سمرقند از خط خوش سواد شه...
شهر سبز. [ ش َ رِس َ ] (اِخ ) لقب شهر کازرون در فارس ، زیرا که در بهار همه ٔ جلگه و شهر کازرون سبز میگردد و حتی روی سنگها را نوعی خزه ٔ سبز می...
سبز وطا. [ س َ وِ / وَ ] (اِ مرکب ) کنایه از آسمان است : خط سیه کرده تظلم بدر چرخ بریدکه شما در خط این سبز وطایید همه .خاقانی (دیوان چ عبد...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.