اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سر

نویسه گردانی: SR
سر. [ س ِرر ] (اِخ ) موضعی است به نجد. (منتهی الارب ).جایگاهی است به نجد در دیار اسد. (معجم البلدان ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۶۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۱ ثانیه
سر دزدیدن . [ س َ دُ دی دَ ] (مص مرکب ) سر پنهان کردن . سر نهان ساختن : به گریبان تأمل سر خود دزدیدن صدف گوهر یکدانه ٔ خاموشان است . صائب ...
سر دواندن . [ س َ دَ دَ ] (مص مرکب ) با کسی امروز و فرداکردن . به تأخیر انداختن . به دفعالوقت با او گذرانیدن . سر گردانیدن . با وعده ٔ دروغ کسی...
سرنگرفتن . [ س َ ن َ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب منفی ) موافقت نکردن و درنگرفتن صحبت . || درنگرفتن . (غیاث ) (آنندراج ). انجام نشدن : معامله سر نگر...
سر واکردن . [ س َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) پریشان کردن زنان موی در مآتم . (آنندراج ). || باز کردن سر چیزی را : سر وانکند شوخ دغاباز من از نازگر ...
سر فروشدن . [ س َ ف ُ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) افکنده شدن سر از شرمساری یا پشیمانی : خردمند را سر فروشد ز شرم شنیدم که میرفت و میگفت نرم . سعدی . ...
سر فراختن . [ س َ ف َ ت َ ] (مص مرکب ) سر افراختن . گردن کشیدن . برخاستن . بالا رفتن : سر فرازد چو نیزه هر مردی که میان جنگ را چو نیزه ببست . م...
اشاره به واژهء قرمساق که دو سر آن، حرف "قاف" دارد. رجوع کنید به [dehkhodaworddetail-ac7cbb04fc64444e9bf1843b547d8df9-fa.html قرمساق]
چقا یا چوقا تپه ای است آتشفشانی در غرب شهرستان بروجرد. این تپه منبعی است غنی متشکل از سنگهای آتشفشانی، گیاهان کمیاب وحشی و همچنین یکی از جاهای تفریح و...
ماهانه سر. [ ن َ / ن ِ س َ ] (اِخ ) قلعه ای است به مازندران که آن قلعه در دست حکام سادات زیدیه بودو امیر تیمور آن را تسخیر و تاراج نمود. ...
گلخانه سر. [ گ ُ ن َ س َ ] (اِخ ) از ییلاقات توابع و دهات تنکابن است . (ترجمه ٔ سفرنامه ٔ مازندران و استرآباد رابینو ص 145).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.