اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سرب

نویسه گردانی: SRB
سرب . [ س ِ ] (ع اِ) گله ٔ آهوان . (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (دهار) (منتهی الارب ). || جماعت زنان و جز آن . || گروه سنگخوار. (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). گروه ازپرندگان و از این معنی است گفته ٔ شاعر :
اء سرب َالقطا هل من یعیر جناحَه ُ
لعلی الی من قد هویت اطیر.

(از محیط المحیط).


و قطا، مرغی سنگخوار بود. مؤلف منتهی الارب و به پیروی از او مؤلفان آنندراج و ناظم الاطباءعام را بر خاص اطلاق کرده اند. || پاره ای از خرمابنان . || راه . || حال و شأن . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || دل . (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). و از این معنی است : هو واسعالسرب ؛ ای رخی البال ؛ یعنی آسوده خاطر است .(منتهی الارب ). || نفس . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). و منه : هو آمن فی سربه ؛ ای نفسه . (آنندراج ). || سینه . ج ، اسراب . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (بحر الجواهر).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
صرب . [ ص ُ ] (ع اِ) ج ِ صریب . شیر ترش . (آنندراج ).
صرب . [ ص ِ ] (اِخ ) (قبائل ...) سامی گوید: نام قومی است از اقوام اسلاوهای جنوبی و دو شعبه ٔ دیگر مسمی بکرواتها و اسلاوها، در گوشه ٔ شمال غرب...
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.