اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سر گرفتن

نویسه گردانی: SR GRFTN
سر گرفتن . [ س َ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) درگرفتن . (آنندراج ). به وقوع پیوستن . وجود یافتن . تحقق یافتن :
بهای بوسه اش سر میدهم چون زر نمی گیرد
خیالی کرده ام با خویش اما سر نمی گیرد.

بیانا (از آنندراج ).


- سر گرفتن عروسی ؛ بهم جوش آمدن . جور شدن .
|| موافقت کردن و درگیر شدن صحبت . (آنندراج ). || سر گرفتن خانه ؛ بسیار داد و فریاد کردن بچه ها یا زنان در خانه و اطاق و غیره . (یادداشت مؤلف ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
سر خود گرفتن . [ س َ رِ خوَدْ / خُدْ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) کنایه از بدر زدن و راه خانه گرفتن . (آنندراج ). به هوای دل خود رفتن . به فکر و ا...
سر راه گرفتن . [ س َ رِ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) متوقف شدن ،خواه برای ملاقات ، خواه به تقریب تماشا، خواه به اراده ٔ معارفه . (از آنندراج ). ...
سر خویش گرفتن . [ س َ رِ خوی / خیش ْ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) کنایه از بدر رفتن . (رشیدی ). کنایه از بدر رفتن و راه خانه گرفتن . (آنندراج ). سَ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.