اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سعب

نویسه گردانی: SʽB
سعب . [ س َ ] (ع ص ) هر چیز لزج که روان و دراز باشد از شراب و جز آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
این دو واژه عربی است و پارسی جایگزین، اینهاست: 1ـ سخت گذر saxtgozar؛ 2ـ ترفنج tarfanj (دری) 3ـ اتیتار átitâr (سنسکریت: átitâra) همتای پارسی این دو واژ...
صعب الحصول . [ ص َ بُل ْ ح ُ ] (ع ص مرکب ) دشواریاب . چیزی که به آسانی بدست نیاید.
صعب العبور. [ ص َ بُل ْ ع ُ ] (ع ص مرکب ) دشوارگذار. دش گذار.
صعب العلاج . [ ص َ بُل ْ ع ِ ] (ع ص مرکب ) ۞ دشوار درمان پذیر. بیماریی که به آسانی به نشود. مرضی که بزودی درمان نیابد و معالجه ٔ آن دشوار...
صعب القیاد. [ ص َ بُل ْ ] (ع ص مرکب ) مقابل سَلِس ُالقیاد. آنکه دشوار متابعت هوای دیگری کند.
صعب المنال . [ ص َ بُل ْ م َ ] (ع ص مرکب ) آنچه رسیدن بدان دشوار باشد.
صعب الوصول . [ ص َ بُل ْ وُ ] (ع ص مرکب ) دشواررس . دشواریاب . دیریاب . آنچه به آسانی وصول نشود.
آب ساب کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) مصحف آب سای کردن . در اصطلاح بنایان ، املس و لغزان کردن کنار آجری با ساییدن آجری دیگر بر او که پیاپی ...
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.